black bar

2.2K 163 12
                                    


- نامجونا بهت گفتم من نمیام خودت تنها برو

# و میشه بگی به کدوم دلیل فاکی میخوای من تنها برم

- چون یه عالمه کار سرم ریخته

# من این حرفا حالیم نمیشه باید بیای دوست پسرم رو ببینی

- اخه دوست پسر تو به من چه ربطی داره خوشحالم به هم رسیدین ولی الان ولم کن

# بیخیال بخاطر اون پسره نباید این همه گوشه گیر بشی

- من دیگه به اون حتی فکر هم نمیکنم

# میخوای باور کنم فراموشش کردی

- اون با خیانت به من دیگه از تمام زندگیم رفت بیرون من دیگه باهاش کاری ندارم

# پس با من میای بار

- نامجون من..

# حرف دیگه ای نباشه من ساعت 7 بیرون منتظرتم
به نفعته بهترین لباست رو بپوشی میخوام شیک باشی دیرم نکن

اینو گفت و رفت حالا این پرونده های لعنتی شرکت رو چیکار کنم ولش کن یه شب که هزار شب نمیشه
میرم زود برمیگردم

بلند شدم رفتم سمت منشیم

- خانم چویی من امروز میرم تا جایی تمام جلسه ها و کارهایی که باید امروز انجام بدم رو واسه فردا برنامه ریزی کنید

& بله رییس پس قرار امروز با آقای پارک رو واسه فردا بزارم

- بله

& چشم

رفتم از شرکت بیرون تو ماشینم نشستم و به سمت خونه روندم

خونه رسیدم یک راست رفتم سمت حموم
بعد از حموم سریع موهام رو خشک کردم و کت شلوار مشکی و پیرهن مشکی پوشیدم دو تا از دکمه های اولش رو باز گذاشتم کفش های مشکیم رو پوشیدم موهام رو حالت دادم و عطر تلخم و زدم

کیف پول و موبایل مدل بالام رو ورداشتم یکی از کشوهام رو باز کردم و از بین ساعت هام یکی رو برداشتم یه نگاه آخر به آینه انداختم و از اتاق بیرون اومدم

زنگ در به صدا دراومد به ساعت نگاه کردم ساعت 7:02 بود نامجون همیشه وقت شناس بود و امکان نداشت جایی دیر برسه در رو باز کردم

# اووو، چه خوشتیپ شدی

- خودت اینطوری گفتی

# خوبه که به حرفم گوش دادی وگرنه تیکه بزرگت گوشت بود

- باشه بریم

از خونه اومدم بیرون یکی از محافظ ها در ماشین رو برای ما دو تا باز کرد خود راننده هم پشت ماشین نشست و حرکت کرد

- قراره کدوم بار بریم؟

# (( black bar)) میریم

- از اسمش مشخصه که یه جایی واسه گی هاست

وانشات های کوکمینWhere stories live. Discover now