چند وقتی میشه که میخوام جفتم و زودتر پیدا کنم
خسته شدم از تنهاییخیلی وقته تو زندگیم عشق نیست
تمام زندگیم شده کار و کار و کارتمام دوستام و نزدیکانم جفتشون رو پیدا کردن به غیر از من
صبح تا شب توی شرکتم حتی بعضی وقتها شب ها تو شرکت میمونم
این روند کاریم دیگه داره خطرناک میشه و ممکنه این بی خوابی ها بهم آسیب جدی ای بزنهتق تق
صدای در باعث شد که رشته افکارم پاره بشه و سرم رو از پرونده های جلوی میزم بالا بیارم و به سمت در خیره شم
- بیا تو
در باز شد و قامت یه مزاحم با یک نیشخند رو عصاب پیدا شد و فضای اتاق پر شد از رایحه درخت کاج
= خسته نباشی پرفسور بازم که تا خرخره داری کار میکنی
تهیونگ اومد داخل و روی مبل نشست
- مثل تو که مفت خور نیستم که هرروز تو خونه بشینم و ول بچرخم
وقتی اینو گفتم اخماش رفت تو هم و به ظاهر باهام قهر کرد
= من مفت خور نیستم
- باشه تو مفت خور نیستی حالا چیکار داشتی اومدی اینجا
اخماش رو باز کرد و همون نیشخند رو عصاب رو زد
= میای باهم بریم بار نگو نه جونگکوک
- باشه
تهیونگ تعجب کرد و بلند شد و اومد بالا سرم وایساد
دستش رو گذاشت رو سرم- داری چیکار میکنی؟؟
= تو که هیچ وقت نمیومدی ولی الان بدون اسرار گفتی باهام میای، ببینم ضربه ای به سرت نخورده
دستش رو پس زدم و بلند شدم
پرونده ها رو بستم و سوئیچ ماشین و موبایلم رو گرفتم دوباره به تهیونگ نگاه کردم که همونطور تعجب کرده بود- اینطوری نگام نکن وگرنه پشیمون میشم
تهیونگ حالتش رو تغییر داد و باهم از شرکت خارج شدیم
توی ماشین من نشستیم به اسرار تهیونگ گذاشتم آون رانندگی کنه= جونگکوک
- بله
= اونجا که میخوای بریم رایحه های زیادی هست شاید جفتت اونجا پیدا شد
- نمیدونم...شاید
وقتی رسیدیم به بار باهم پیاده شدیم و وارد بار شدیم، سمت یکی از میز ها رفتیم و نشستیم
بارمن سریع اومد و با گرفتن سفارش رفت
یه نگاه به تهیونگ انداختم که به یکی خیره بود
منم به همون جا نگاه کردم که دیدم داره به یه پسر خوشگل نگاه میکنه- خوشگله
= اره خیلی
بارمن اومد و نوشیدنی هارو گذاشت و رفت
بطری سوجو رو گرفتم و تا نصفه خوردم
YOU ARE READING
وانشات های کوکمین
Fanfictionوانشات با هر ژانری که ازم بخواید می نویسم + دوست دارم همینطور که اسلحه تو دستش بود گفت: منم دوست دارم + آگه واقعا منو دوست داری، بکشش کاپل: کوکمین سلام دوستان این یه وانشاته از کوکمین #kookmin: #1 one-shot: #1