جونگکوک نفس عمیقی کشید و با پاهای لرزون وارد خونه شد
به سمت کاناپه رفت و نشست.
مطمئن بود که این یه کابوسه سیلی محکمی به لپش زد
هر لحظه امیدوار بود که از خواب بپره ولی انگار این کابوس نمیخواست ولش کنه.چشماش و بست و نفسش و فوت کرد
باید یه فکری میکرد اگه تا امشب اینجارو ترک نمیکرد حتی جنازهاش هم پیدا نمیشد.با وجود سردردی که داشت بلند شد و به سمت آشپزخونه رفت
با دیدن برگههایی روی اُپن اخمی کرد و برشون داشت
مربوط به کمپانی پدرش بود و فقط لازم بود تا امضاش بزنه.چشماش و بست ضربهایی به پیشونیاش زد تا درست فکر کنه
چارهایی نداشت جونگکوک همین الان هم جونش توی خطر بود به خاطر چیزی که تا چند دقیقه پیش متوجهش شده بودخودکار و از توی جیبش دراورد و تمام برگههارو امضا کرد
بعد از تمام شدن کارش به سمت اتاقش دوید و کیف کولهاش و برداشت
تمام وسایلش و توی کیف گذاشت و مدارک و برگه هارو جمع کرد.سوییچ ماشینی که سئوکجین براش فراهم کرده و بود و برداشت و درخونه رو باز کرد با شنیدن دوییدن به سمت خونهاش که هر لحظه نزدیکتر میشدن
جونگکوک به داخل خونه برگشت و به سمت اتاقش رفت
پنجره رو باز کرد و آویزون شد با وجود کوله سنگینش میترسید و به سختی خودش و نگه داشته بودبا شل شدن لوله آبی که بهش آویزون بود جونگکوک چشماشو محکم بست و از اون ارتفاع روی زمین پرت شد
درد افتضاحی بدنش و در بر گرفته بود و نفس کشیدن و براش سخت میکرد به سختی بلند شد که درد بدی توی کمرش پیچید
به سمت ماشینش که کمی اونطرف تر بود رفت و بازش کرد سریع پشت فرمون نشست و حرکت کرد..
.
.
-جئون جونگکوککلید اتاقش و گرفت و سرش و تکون داد
با خستگی به سمت پله ها رفت و ازشون بالا رفت
چند روز مجبور بود که توی یه هتل نسبتا ارزون بمونه تا ردگیری نشه و از شانس بدش اتاقش توی طبقه ششم بود و بدون آسانسور
نفس عمیقی کشید و از پله ها بالا رفتبعد ده دقیقه جونگکوک خیس از عرق جلوی در اتاقش بود
کلید و توی در انداخت و وارد اتاقش شد
با دیدن تخت یه نفره و کمد کوچولو لعنتی زیر لب گفت.کفشاش و دراورد و بطری آبش و سر کشید و روی تخت نشست
نفساش تنظیم شده بودن و فکرش تازه به کار افتاده بود
باید چیکار میکرد؟***
'تهیونگ داری چه غلطی میکنی؟'تهیونگ چشمغره ایی به جیمین رفت و شروع به شمردن کرد
+بیست و هفت،بیست و هشت،بیست و نه
جیمین با اخم غلیظی لگد آروم به باسن تهیونگ زد که به جلو پرتاب شد و نتونست شنای سیامش و بزنه
ВЫ ЧИТАЕТЕ
One touch(Vkook)
Детектив / ТриллерCompleted با نگاه خیرهی کیم روی خودش پوزخندی زد،بلاخره وقتش رسیده بود 'با یک لمس ساده عاشقت میکنم' Couple:Vkook Genre:Mystery-Crime-Romance-Smut