از اتاق ویایپی بار خارج شدم و دستایی که بوی جسد اون مرد و گرفته بود با دستمال پاک کردم.
به سمت بار رفتم و روی صندلی نشستم با قرار گرفتن لیوانی رو میز چشمامو توی حدقه چرخوندم
یه ضرب مایع غلیظ توی لیوان و سر کشیدم با سوختن ته حلقم چشمامو بستم و چهرم و توی هم کشیدم.
اشارهایی کردم تا دوباره لیوانم و پر کنند به همین ترتیب شات سوم و چهارممو خوردم با احساس سر گیجه و داغ شدن بدنم فهمیدم که نوشیدنی داره اثر خودشو میزاره.
کتمو از روی صندلی بلند کردم و به سمت دستشویی رفتم.
سرم و زیر آب سرد گرفتم تا مستی از سرم بپره.
موهای بلند مشکیم و که خیس شده بود به عقب هدایت کردم و نفس عمیقی کشیدم.وقتی که احساس کردم حالم بهتر شده ماسکم و زدم و از دستشویی خارج شدم.
از بار خارج شدم و نفس حبس شدهام و فوت کردم.
با دیدن چهرهی آشنایی که سال ها منتظرش بودم چشمام درشت شدن.
الههی زیبایی که از جلوم داشت رد میشد حواسش به اطرافش نبود و من و ندید.
لبخندی زدم که به خاطر ماسک روی صورتم مشخص نشد.
آهی کشیدم و نگاهم و ازش گرفتم.
سوار ماشینم شدم و برای بار آخر نگاهش کردمو پام و روی گاز فشردم.
به ساعت مچیم نگاهی انداختم که 10 شب رو نشون میداد.
شونهایی بالا انداختم با زدن رمز در خونه واردش شدم که صدای شوگا توی خونه پیچید:
'صد بار بهت گفتم زنگ و بزن یه موقع تنها نبودم بچه'
خنده ایی کردم و با شوخی صدام و کلفت کردم:
'خونهی من و تو نداره هیونگ و میدونم که جز من و جین هیونگ کس دیگهایی آدرس خونتو نداره'
شوگا از توی آشپزخونه اومد بیرون و لیوانارو روی میز گذاشت و اشاره کرد که بشینم.
سری تکون دادم و روی کاناپه خودم و پرت کردم که با چشم غرهی وحشتناکی رو به رو شدم.
با بی خیالی شونهایی بالا انداختم و یه ضرب لیوان و سر کشیدم.
با سوختن زبون بیچارهم دادی کشیدم و از روی کاناپه پرت شدم پایین.
زبونم و بیرون آوردم و با دستم بادش زدم.
شوگا خندهیی کرد و با شوخی گفت:
'اینم به خاطر اینکه بدون خبر اومدی'
چشمامو ریز کردم و همینطور که سعی میکردم خیسی چشمامو بگیرم با حرص گفتم:
'یکی باشه طلبت'
با سر و صدایی که از بیرون میومد من و هیونگ با تعجب بهم نگاه کردیم پرسیدم:'چیشده؟'
YOU ARE READING
One touch(Vkook)
Mystery / ThrillerCompleted با نگاه خیرهی کیم روی خودش پوزخندی زد،بلاخره وقتش رسیده بود 'با یک لمس ساده عاشقت میکنم' Couple:Vkook Genre:Mystery-Crime-Romance-Smut