تهیونگ با سردرد بدی چشماش و آروم باز کرد
با دیدن سقف سفید و بوی الکل خسته آهی کشید و با بدن کوفته شدهاش روی تخت نشست.آروم سرم و از رگش جدا کرد و جای سوزن و کمی ماساژ داد
با سردرد خفیفش بلند شد و با قدمای آروم از اتاق خارج شدبا دیدن دنیل که روی صندلی های انتظار خوابش برده بود لبخندی زد و به سمتش رفت و دستش و توی موهای بلندش فرو کرد
دنیل آروم چشماش و باز کرد و خمیازهایی کشید
"بلاخره از خوابت انگار دست کشیدی"
تهیونگ سرش و تکون داد و لبخندی زد و روی صندلی کنار دنیل نشست"یک روز و دوساعت خواب بودی"
تهیونگ ابروهاش بالا پرید و خنده خجالتزدهایی کرد
+پس حسابی خستگی هواپیما از بدنم بیرون رفته
دنیل سرش و تکون داد و موهاش و به پشت گوشش هدایت کرد
درسته بدن تهیونگ فاقد خستگی بود اما یه چیزی روی قلبش سنگینی میکرد و مجبورش میکرد تا سال ها بخوابه+حال دوستت چطوره؟
"اصلا خوب نیست دوتا زخم بزرگ روی بدنش داره که یکش به اجزای داخلی بدنش آسیب رسونده،صورتش کاملا نابود شده و قابل شناسایی نیست و جای شلاق و شوک الکتریکی روی بدنشه"
تهیونگ شوکه از روی صندلی بلند شد و گفت"کدوم اتاق؟"
دنیل لبخند آرومی زد و با صدای خسته گفت:
"اتاق کنارته"
تهیونگ سریع به سمت اتاق رفت و وارد شد
با قدمای شل شده به سمت پسر روی تخت رفت و بالای سرش ایستادبا کبود بودن صورتش و دستگاه اکسیژن جلوی دماغ و دهنش لبخند غمگینی زد و انگشتای لرزونش و به سمت موهاش برد
موهاش و نوازش کرد و از حسی که سال ازش دریغ بود نهایت استفاده رو برد
قلبش حسابی توی قفسه سینهاش میکوبید و این برای تهیونگ لذت بخش بود+جونگکوکا تو همیشه باعث تند تر شدن ضربان قلبمی چطوری تونستم بدون تو دووم بیارم؟
اشکای تهیونگ روی صورتش ریخت
تهیونگ آروم پوست گردن جونگکوک و نوازش کرد و از آرامشی که بهش تزریق میشد قلبش شروع به خوشحالی کرد+الان که اینجا پیدات کردم نمیتونم ازت دست بکشم،حسی که سه سال سرکوبش کردم الان قوی تر ریشه گرفته بدون تو نمیتونم
تهیونگ هق آرومی زد و خسته و بی پناه روی بدن درد کشیده پسر کوچیکتر خم شد و کنار گوشش زمزمه کرد
+نمیدونم چه اتفاقی برات افتاده اما برای همهچی ازت عذر میخوام امیدوارم زودتر چشمای گردتو ببینم چشمای گردی که قلبم و میلرزونه.
تهیونگ دستی به صورتش کشید و اشکای رو گونش و پاک کرد و بعد نگاه آخر به جونگکوک از اتاق خارج شد
YOU ARE READING
One touch(Vkook)
Mystery / ThrillerCompleted با نگاه خیرهی کیم روی خودش پوزخندی زد،بلاخره وقتش رسیده بود 'با یک لمس ساده عاشقت میکنم' Couple:Vkook Genre:Mystery-Crime-Romance-Smut