(20)

1K 131 4
                                    

Music:all of me-john legend
جونگکوک خسته خودش و روی ماسه های ساحل کنار تهیونگ پرت کرد
همینطور که نفس نفس میزد به نیم رخ جذاب تهیونگ خیره شد:

-امروز بهترین روز زندگیم بود

تهیونگ هومی کشید و گوشش و به صدای دریا سپرد
جونگکوک همچنان به نیم رخ تهیونگ زل زده بود و از اون منظره بی نقص خدادادی لذت میبرد

+خیلی وقته بهم خیره شدی

-چشمای من همیشه روی تو قفله

تهیونگ صورتش و سمت جونگکوک خم کرد

+قشنگه

-چی؟

+خال زیر لبت

جونگکوک لبخند خرگوشی زد که خال زیر لبش نمایان شد و چند ثانیه بعد با گرمای زیر لبش نفسش قطع شد

تهیونگ زیر لب جونگکوک و بوسه زده بود و این برای قلب جونگکوک زیادی بود

تهیونگ دستش و زیر سرش برد و ایندفعه به آسمون آبی و صاف رو به روش خیره شده اما اونطرف قلب جونگکوک عین پرنده‌ی بی پناهی که دست شکارچی افتاده بود میکوبید!

بعد چند دقیقه با لباسای خشک شده از ساحل زدن بیرون و شروع کردن کنار هم قدم زدن

گذر زمان برای جونگکوک اصلا حس نشده بود چون دقیقا الان رو به روی هتل بودن

+نظرت با دوچرخه سواری چیه؟

جونگکوک که از خداش بود تا وقت بیشتری و با تهیونگ بگذرونه سرش و تکون داد

تهیونگ هم متقابلا سرش و تکون داد و از جونگکوک فاصله گرفت و به سمت محوطه‌ایی رفت

وقتی که جونگکوک تنها شد نفس عمیقی کشید و دستش و زیر لبش گذاشت و چشماش و بست
با تصور کردن لبای تهیونگ درست زیر لبش ضربان قلبش شروع به تپیدن دوباره کرد

با نمایان شدن هیکل تهیونگ با دوتا دوچرخه از خیالاتش خارج شد و به سمت مرد بزرگتر رفت

یکی از دوچرخه هارو از دست تهیونگ گرفت و سوارش شد
با لبخند ذوق زده‌ایی پرسید:
-قراره کجا بریم؟

+فقط دنبالم کن

تهیونگ سوار دوچرخه شد و‌ راه افتاد مگه میتونست جایی که با نوناش رفته بود و فراموش کنه؟

با صدای متحیر جونگکوک نگاهش و به درختای اطرافش داد:
-اوه این واقعا زیباست

تهیونگ لبخند کوچیکی زد و دوچرخه رو زیر درخت بزرگی هدایت کرد
و زیر درخت بزرگ دراز کشید و اجازه داد هوای خنک پوست صورتش و نوازش کنن

جونگکوک متقابلا کنار تهیونگ دراز کشید و چشماش و بست
***
جونگکوک روی تخت دراز کشید و موبایلش و روشن کرد و اول پیام هاش و چک کرد

One touch(Vkook)Where stories live. Discover now