تهیونگ سریع از روی تخت بلند شد و بعد برداشتن وسایلش از خونه خارج شد
نگاهی به ساعتش انداخت و پاش و روی پدال گاز ماشین فشار داد
توی راه سعی میکرد با جونگکوک ارتباط برقرار کنه ولی موبایل جونگکوک آنتن نداشتتهیونگ نفسش و پر صدا فوت کرد و به پیچ دادن معدش بیتوجهی.
چند دقیقه بعد ماشین و سریع کنار خیابون پارک کرد و به سمت خونهایی که درش باز بود دوییدقلبش توی دهنشمیکوبید،شاید تمام استرس کشیدناش اشتباه محض میبود و اون پسر بی حواس یادش رفته در خونهرو ببنده
ولی تمام این فکرای تهیونگ زمانی به دروغ تبدیل شدن که جونگکوک و با دست و پای بسته وسط حیاط دید
آب دهنش و قورت داد و به جونگکوکی که به پهنای صورتش اشک میریخت خیره شد
با صدای خندهی فردی نگاهش و از جونگکوک گرفت و به مردی که ماسک زده بود نگاه کرد با دیدن چاقوی توی دستش که به سمت اون پسر هدف گرفته بود
چشماش گشاد شدن
+داری چه غلطی میکنی؟
اون مرد دوباره خندهی بلندی کرد و ابروهاش و بالا انداخت:
"آسیبی بهش نمیزنم اون هدف من برای تمرینه من خیلی دقیقم"بعد از حرفش چاقورو به سمت جونگکوک پرشتاب پرت کرد تهیونگ فریاد بلندی کشید و چشماش و بست
با صدای نالهی پسر سریع به خودش اومد و چشماش و باز کرد با دیدن چاقو درست کنار سر جونگکوک با ترس به اون فرد نگاه کردانگار که پاهاش و به زمین چسبونده باشن نمیتونست تکون بخوره
با چاقوی بعدی که از جیبش درآورد حواس تهیونگ جمع شد و سریع به سمت اون فرد ماسکدار دوییدچاقو رو توی دستش گرفت و به سوزش کف دستش اهمیت نداد
چاقو رو به سمت شکم مرد هدایت کرد ولی در آخر با ضربهی محکم پا درست روی زیر شکمش با درد روی زمین افتاد."چیزی که نباید میدیدی و دیدی،چیزی که نباید میفهمدی و فهمیدی"
جونگکوک هقی زد و سعی کرد دستاش و آزاد کنه ولی اون فرد سریع از خونه خارج شد و در بست
جونگکوک صندلیش و روی زمین پرت کرد و تکون خورد تا بتونه به تهیونگی که از درد روی زمین پخش شده بود برسهتهیونگ چهرهشو جمع کرده بود و زیر لب ناله میکرد
جونگکوک اوم اومی کرد و به دهنش اشاره کرد
تهیونگ به سختی دستش و بالا اورد و چسب دهن جونگکوک و کند که باعث بلند شدن صدای فریاد جونگکوک شدتهیونگ که آروم شده بود از روی زمین بلند شد و کنار جونگکوک نشست و دستش و که با طناب به صندلی بسته بود و باز کرد
جونگکوک سریع از روی زمین بلند شد و صورت خیسش و پاک کرد
نگاهی به دور مچ کبودش کرد همینطور که ماساژش میداد به چشمای تهیونگ نگاه کرد
YOU ARE READING
One touch(Vkook)
Mystery / ThrillerCompleted با نگاه خیرهی کیم روی خودش پوزخندی زد،بلاخره وقتش رسیده بود 'با یک لمس ساده عاشقت میکنم' Couple:Vkook Genre:Mystery-Crime-Romance-Smut