سونگهوا مشغول خواندن عنوان و توضیحاتی که در برگه بود، شد لبخندش جان گرفت چرا که شخصیت وویونگ را از بَر بود. مطمئن شد که کار خود وویونگ است.
- لباسی که باید روی تن یه الهه بکشی قراره بره برای دوخت! زمانی برای دوخت میره که طرحت پذیرفته شده باشه و این یعنی شروع کار رسمی توئه! بهتره کارت رو جدی بگیری!
سان چشمانش تا آخرین حد ممکن باز شد.
- این رو که بهم نگفتن!
سونگهوا شانهای بالا انداخت:
- خب طبیعیه، کاری که انجام میدی باید جوری باشه که انعطاف هرکاری رو داشته باشه.
سان مضطرب گفت:
- به نظرت چکار کنم؟! نمیدونم اصلا چی بکشم!
- هرچی میکشی سعی کن تیره و عجیب باشه تمام خلاقیتت رو به کار بگیر! ببین اینجا گفته یه الهه! یعنی موضوعت تخلیه! باید لباسشم عجیب باشه، تم رنگیت رو از نظر من تیره کن و دنبال الههای بگرد که ویژگیهای متناسب با این رنگ تیره رو داشته باشه و همخونی داشته باشه؛ چون یه کار جذاب ازت میخوان و جذابیت توی رنگای تیرست و زیبایی توی رنگای روشن! اکثر الههها لباس تنشون نیست این یعنی تو باید یه آدم رو در قالب یه الهه بکشی!
سان با حیرت به سونگهوایی که درحال بررسی و تحلیل متن مقابلش بود نگاه میکرد. چرا با این دقت و ریزبینی سونگهوا متن را نخوانده بود تا چنین مطالبی را بیرون بکشد؟!
سان که روزنه امیدی پیدا کرده بود با خوشحالی گفت:
- فوقالعادهای پسر! خیلی کمک بزرگی بهم کردی؛ اگر تا یکسال دیگههم فکر میکردم به این نتایج نمیرسیدم.
سونگهوا تنها هدف وویونگ را برای سان شفاف کرده بود. و کمی هم از علایق و دنیای وویونگ توضیح داده بود.
- اگر با دقت چیزایی که گفتم رو انجام بدی مطمئنم موفق میشی!
سان قدردان از سونگهوا تشکر کرد و زیر همان برگه پرینت گرفته شده مشغول یادداشت ریز به ریز حرفهای سونگهوا شد.
از سونگهوا که جدا شد یک راست به خانهاش رفت تا حرفهای سونگهوا را بررسی کند. برگهای روی میزش گذاشت و خودکاری را برداشت و مشغول نوشتن تمام افکارش درمورد طرح شد تا به نتیجه مطلوبی برسد.سونگهوا حرف کلیدی مهمی زده بود که رنگ تیره جذاب است و رنگ روشن زیبا! چه میشد دو رنگ اصلی تیره و روشن را باهم ترکیب میکرد؟! مشغول نوشتن و رمز شکافی برای خودش بود.
شب تا صبح را بیدار ماند تا تمام توضیحاتش را کامل کند. باید تمام تلاشش را میکرد.
مابین کارهایش نخ سیگاری را برداشت و داخل تراس رفت؛ در هوای نسبتا خنک سحرگاه، عطر تلخ و گس مانند سیگارش با هوای شفق صبحگاهی سهیم شد.
VOUS LISEZ
تایجیتو (یینیانگ) | Taijito
Fanfictionفردی مسکوت که با دنیای تیرهاش آرام است و دنبالکننده زندگی روزمره سادهایست که تنها آن را بگذراند. حال اگر فردی بخواهد به دنیای تاریک و سیاه این شخص روشنایی ببخشد چه میشود؟! اثر هنری اعجاب انگیزی همچون دو الهه اربوس(الهه تاریکی) و الهه آپولون(الهه...