این اولین بار بود که سونگهوا با لحن دستوری با وویونگ حرف میزد که باعث شد وویونگ اقدام دیگری نکند. بُعد هیونگ بودن سونگهوا زیادی ترسناک و جدی بود.
وو بیحوصله سرش را چرخاند تا سان سفید پوشی که بیشتر اینکه تا برایش جذاب باشد، روی مخش بود را نبیند.سان متوجه همه چیز شده بود؛ خوب میدانست وویونگ حس خوبی نسبت به او ندارد. سان آرام گفت:
- فکر کنم حضورم باعث آزرده خاطر شدن این پسر شده!
برخلاف برخوردهایی که در گذشته باهم داشتند حرف زدنش زیادی مؤدبانه بود! مخاطبش سونگهوا بود و منظورش وویونگ؟! وویونگ درحالی که ته باغ را دید میزد، پوزخندی زد و آرام گفت:
- عددی نمیبینمت که حسابت کنم! ولی میدونی کلا مدلم اینه نمیتونم عوضیا رو تحمل کنم!
یوسانگ با تعجب نگاهش بین سان و وویونگی که صورتش سمت دیگری بود، در حال گردش بود که گفت:
- ببینم شما همو میشناسین؟!
رو به وویونگ ادامه داد:
- نکنه هنوز بخاطر ماشینش عصبانی هستی؟!
سونگهوا تازه داشت سرنخهایی به دستش میآمد بحثشان را دنبال میکرد. وویونگ به همراه اخم ظریفی شاکی سرش را به سمت یوسانگ برگرداند و گفت:
- اصلا خودش و ماشینش به تخمم!
پس ماجرا ریشهدارتر از آن حرفها بود. سان بیشتر از وویونگ مقصر بود و کسی که انگشت اتهام سمتش بود، او بود. سعی کرد با آن پسر صلح کند بخاطر همین مصالحتآمیز وارد عمل شد. هیچ نمیخواست با آن پسر سر جنگ داشته باشد.
- معذرت میخوام.
مردی که حتی بخاطر بزرگترین خراب کاریهایش حتی یکبار هم از کسی معذرت خواهی نکرده بود، حال آنگونه برای پسری که جز تعریف بدیاش چیز دیگری نشنیده بود سپرش را پایین آورده بود و از او صادقانه معذرت خواهی میکرد؟! چه مرگش بود؟! سان واقعی کجا بود؟!
تنها یوسانگ و سونگهوا با علامت سوال به سان و وویونگ نگاه میکردند که وویونگ نیشخند صداداری زد. بالأخره نگاه سرد و بیاحساسش را به سمت سان برگرداند و خالی از حس به سان نگاه کرد و گفت:
- دقیقا بخاطر کدوم کارت؟!
سان مردی نبود که جلوی بقیه خورد میشد هرچه بود غرورش زبان زد بود؛ حس میکرد تا آن لحظه زیادی کوتاه آمده بود نباید بیش از آن به پسرِ سلیطه مقابلش رو میداد.
سونگهوا: ببینم اتفاقی بین شما دوتا افتاده؟!
وویونگ بلند شد و گفت:
- فکر نکنم آقازاده بتونه بیشتر از این تظاهر کنه و کنار یه گدا، سر یه میز بشینه؛ اصلا ممکنه من مریضی واگیرداری داشته باشم!
VOCÊ ESTÁ LENDO
تایجیتو (یینیانگ) | Taijito
Fanficفردی مسکوت که با دنیای تیرهاش آرام است و دنبالکننده زندگی روزمره سادهایست که تنها آن را بگذراند. حال اگر فردی بخواهد به دنیای تاریک و سیاه این شخص روشنایی ببخشد چه میشود؟! اثر هنری اعجاب انگیزی همچون دو الهه اربوس(الهه تاریکی) و الهه آپولون(الهه...