تایجیتو (یین‌یانگ) | Taijito

Part 29

سان آرام گفت:

- با توجه به تعاریف و عنوان پروژه‌ای که بهم محول شد من الهه تاریکی، اربوس رو انتخاب کردم. اربوس یکی از الهه‌های معروف و قدرتمند یونانه که لرد تاریکی و شبه! باید رنگ تیره با الهه‌ای که انتخاب می‌کردم همخونی داشت؛ رنگ تیره به تمام رنگا غالبه، به طوری که با هر رنگی ترکیب شه، اون رنگ به سیاهی خودش در میاد. حسن این طرح لباس اینه که با تور دوخته می‌شه و من بخشایی از این لباس رو زیر تور، رنگ خاکستری و طلایی در نظر گرفتم؛ روشنایی که در حصار تاریکی اسیره و غالب بر اونه! و طلایی که نشان قدرته و در اسارت سیاهیه!

یوهان هیچ متوجه توضیحات سان نمی‌شد که درباره چه چیز حرف می‌زد، تنها محو صورت الهه اربوسی شده بود که همان کافی بود تا تحت تاثیرش قرار دهد.

- صرف نظر از اینکه اندازه‌ها فرضی هستن نوع دوخت و پارچه رو قید کردم.

سان پوشه‌ چرمی سمت یوهان گرفت و ادامه داد:

- از اونجایی احتمال دادم که معاونتون نباشن یا وقت شنیدن توضیحاتم رو نداشته باشین، تمام توضیحات رو با ریزترین جزئیات جمع کردم و اینکه اگر پارچه... .

یوهان حتی زحمت گرفتن پوشه از دست سان را به خودش نداد و روی صندلی وویونگ نشست. سان با تعجب به واکنش رئیسش نگاه می‌کرد که با چهره‌ای که نمی‌توانست آن را بخواند، یوهان، ناتوان به صندلی پشت سرش پناه برده بود.

سان پوشه را روی میز گذاشت و دست از توضیحاتش کشید و گفت:

- حالتون خوبه؟!

یوهان با گیجی پرسید:

- این کسی که کشیدیش کیه؟!

---------

وویونگ بعد از عوض کردن هوایی به داخل سالن اصلی شد و به سمت دفتر یوهان رفت. خواست در اتاق یوهان را باز کند که منشی سریع گفت:

- آقای چه سان داخلن!

وویونگ ابرویی بالا انداخت و به طرف منشی چرخید:

- برای؟!

- تحویل پروژشون.

پوزخندی روی چهره وویونگ نقش بست. انگار زمان خداحافظی با چه سان از آن شرکت سر رسیده بود.

دستانش را در جیب شلوارش کرد و درحالی که از میز منشی دور می‌شد گفت:

- میرم بخش بازبینی، زمانی که رفت بهم اطلاع بده.

- اطاعت.

وویونگ با بی‌خیالی آنجا را ترک کرد، اما نمی‌توانست هیجان و غوغایی که درونش برپا شده بود را کِتمان کند.

افراد بخش بازبینی با دیدن وویونگ نفس‌شان را حبس کردند و سریع نظم گرفتند. آن سر زدن ناگهانی عواقب خوبی را به دنبال نداشت.