***
با گامهای بلند و لکههای خونی که روی دستانش بودند جعبه را به دستش گرفته بود وارد شرکت شد.
جدیتی که در چهرهاش هویدا بود کارمندان آنجا را از سر راهش کنار میراند.
سئوجون با دیدن قامت مردانه سانی که جعبه به دستش بود خواست به طرفش برود اما با دیدن جدیت در صورتش و گامهای بلندش سر جایش متوقف شد.دختری که در نزدیکی سئوجون بود رو به همکار کنارش کرد و گفت:
- این پسره همون چه سان نیست که گَندش در اومد با معاونِ شرکت ریخته بود رو هم و دوست پسرش شده بود، بعدم رئیس پارک با استعفاش موافقت کرد؟!
مرد کنار آن دختر گفت:
- چرا خودِ آشغالشه!
سئوجون دخالت کرد و با جدیت در کلامش گفت:
- میخوای بمیری؟! حواست باشه چی داری میگی!
مردی که ماگ قهوهاش به دستش بود سمت سئوجون چرخید و گفت:
- چیه نکنه تو هم از روزی فهمیدی گیه روش کراش زدی؟! صبر کن ببینم!
مرد چشمانش را ریز کرد و با شک گفت:
- نکنه تو همون پسره خودشیرینی هستی که تو مسافرت دبی خودتو فدای این یارو کردی؟!
سئوجون بدون رعایت اینکه آن مرد از او بزرگتر بود درحالی از کنارش رد میشد تنه محکمی به آن مرد زد که قهوهاش روی فرمش ریخت و سئوجون گفت:
- آره خودمم حواست باشه تا زیرابتو نزنم چون کار خودشیرینا همینه!
بدون توجه به مردی که با قهوه او را سوزانده بود و صدای دادش را درآورده بود راه اتاق یوهان را در پیش گرفت؛ چرا که میدانست هیونگش تنها به قصد دیدن رئیس شرکت تا آنجا رفته بود؛ اما آن جعبه در دستش چه بود؟!
سانی که با پدرش تماس گرفته بود جلوتر از او پیش یوهان بود؛ بدون انداختن نگاهی به منشی در اتاق یوهان را با یک دستش باز کرد که منشی از جایش بلند شد و دنبال سان رفت خواست تذکر دهد که سان با سرعت مسافت تا میز وسط اتاق را طی کرد و جعبه به دستش را روی میز مقابل پدرش گذاشت.
منشی گیج نگاهی به سوک و سان انداخت که یوهان با ورود ناگهانی سان کمی جا خورده بود از پشت میزش بلند شد و رو به منشی گفت:
- تنهامون بذار.
منشی که کنجکاو شده بود مجبور به ترک آنجا شد. با بسته شدن در اتاق، یوهان رو به سان گفت:
- چرا میخواستی ما رو ببینی؟!
اشارهای به جعبه کرد و گفت:
ESTÁS LEYENDO
تایجیتو (یینیانگ) | Taijito
Fanficفردی مسکوت که با دنیای تیرهاش آرام است و دنبالکننده زندگی روزمره سادهایست که تنها آن را بگذراند. حال اگر فردی بخواهد به دنیای تاریک و سیاه این شخص روشنایی ببخشد چه میشود؟! اثر هنری اعجاب انگیزی همچون دو الهه اربوس(الهه تاریکی) و الهه آپولون(الهه...