پارت ۴۳: خانوادهی ویران!
_سرورم صلاح نمیدونید که خودتون با امگای خاندان سلطنتی اوتارو وصلت کنید؟
یکی از وزرا با لحن سرشار از نفرت گفت که یوشا اخمهاش رو در هم کشید و جیمین جواب داد: نیازی نیست هاکا به زودی با مشاور من که یک اشراف زادهی وفادار به سلطنته ازدواج میکنه و به این شکل ما حسن نیتمون به مردم اوتارو رو نشون میدیم.
_با شاهزادهی آلفاشون چیکار میکنید؟
یوشا، پدر جونگکوک بود که پرسید و جیمین جواب داد: اون مرد به سزاش میرسه و هیچ اعتراضی رو در این زمینه قبول نمیکنم.
یکی از وزرا جلو رفت و سرش رو پایین انداخت: قصد جسارت ندارم عالیجناب ولی ممکنه بدونم برای شاهزاده یونگی چه اتفاقی قراره بیوفته؟
آلفا آهی کشید و خونسردانه گفت: یونگی برادرمه. برای یه پادشاه مایهی سرافکندگیه که یکی از اعضای خانوادهاش به این شکل به سلطنت و کشور خیانت کنه با این وجود یونگی برادرمه و نمیتونم مجازات مرگ رو براش در نظر بگیرم چون در این صورت مردم ممکنه به اشتباه احساس کنن قلبی توی سینهام نیست.
بنابراین به وقت بیشتری برای حکم دادن دربارهی شاهزادهی ارشد دارم. قاضی باید برای ایشون دادگاه تشکیل بده و طبق تجارب قبلی به احتمال زیاد به تبعید محکوم بشن. شاید هم در صورت تمایلشون به ازدواج با یه شخص شرافتمند بتونن داخل یکی از شهرهای مجاور به زندگی ادامه بدن.
یوشا دوباره پرسید: دربارهی مسئلهی انتخاب ولیعهد...تجدید نظری صورت نگرفته؟
جونگکوک اینبار قبل از جیمین به سرعت گفت: ولیعهد انتخاب شده و هیچ تغییری صورت نمیگیره.
یوشا با نیشخند گفت: شاید عالیجناب در آینده بتونن فرزندان آلفای قوی داشته باشن. میخواید بخاطر احساسات غریزی امگای خودتون جلوی داشتن یه وارث سلطنتی قوی رو بگیرید؟
امگا میدونست که پدرش میخواد به این شکل عصبانیتش رو تحریک کنه و جیمین رو مجبور کنه که رابطهاش با جونگهی رو از سر بگیره بنابراین به سختی رایحهی خشمگینش رو کنترل کرد و لبخند زد: البته که نه. پادشاه جوان و سلامت هستن و ما قطعا قراره فرزندان بیشتری داشته باشیم.
حتی اگر بانو جونگهی به علت بیماری نتونن وظیفهی همسریشون رو ادامه بدن شخصا مطمئن میشم که همسر مناسب و شایسته ای برای عالیجناب در نظر گرفته بشه و شاهزادگان بیشتری داشته باشن با این وجود حتی اگر فرزند جوان تر آلفایی هم داشته باشن ما رونا رو به عنوان ولیعهد انتخاب کردیم و این انتخاب در آینده هم بدون تغییر میمونه.
جیمین اضافه کرد: به زودی حکم سلطنتی رو هم صادر میکنیم.
و به این شکل جلسه به پایان رسید.

ESTÁS LEYENDO
𝐒𝐢𝐥𝐯𝐞𝐫 𝐒𝐡𝐚𝐝𝐞 | 𝐉𝐢𝐤𝐨𝐨𝐤
Ficción históricaجونگکوک، پسر جوان اشراف زاده ای که بهش گفته شده زوج مقدر شدهی پادشاهه و باید برای ازدواج با اون مرد به پایتخت بره. پسری که از بدو ورودش به قصر متوجه میشه متعلق به اونجا نیست و تصمیم داره بجای اینکه سرنوشتش رو دست کائنات و بقیه بسپره، اون کسی باشه ک...