.گریه.

11.8K 1K 243
                                    

جئون که متوجه بغض داخل چشم های تهیونگ شده بود سعی کرد ارومش کنه
_شیشش چیزی نشده که ، شده؟ فقط اومدم دنبالت بریم حرف بزنیم باشه ؟
دست هاش رو باز کرد تا بتونه تهیونگ رو بیرون بکشه
_ بیا ایجا بریم داخل پسرم.
تهیونگ با شنیدن لفظ پسرم از مرد خودش رو لوس کرد و انگار منتظر یه تلنگر بود تا گریه کنه!
جئون لبخندی زد و سعی کرد پسر رو از اونجا بیرون بیاره.
_خوشگله من اونجا چیکار می‌کنی آخه نمیگی چیزیت میشه؟ هوم؟ مورچه ها میخورنتا
تهیونگ با شنیدن کلمه مورچه انگاری که بهش حمله کردن شروع کرد به بلند بلند گریه کردن.
جئون میخواست از قیافه بامزه پسر بلند قه قه بزنه ولی الان وقتش نبود.
_شیششش بیا اینجا ببینم بدو بغلم بدو
تهیونگ که به شدت ترسیده بود زود از زیر درخت بیرون اومد و به سمت ژنرالش رفت و سریعا خودش رو تویه بغلش گم و گور کرد.
+ه..هقققق..ژن..ژنرال...هقققق...مورچه...خو..خوردتم؟
جئون در حالی که لباس تهیونگ رو میتکوند خنده آرومی کرد یکم اذیت کردنش که مشکلی نداشت، داشت؟
_هییییی تهیونگ نگاه کن مورچه ها کمرتو گاز گازی کردن قرمز شده آخی
تهیونگ با دهن باز و مژه های خیس به ژنرالش زل زد و بعد از چند دقیقه بلندتر گریه کرد
+هقققق...درد میکنهههههه...بزنشون.. آخ..هق
جئون محو کولی بازی پسر شده بود و فقط متوجه این شد که پسر رو به روش بازیگر به شدت خوبیه:)
بعد از کمی اذیت کردن پسر تصمیم گرفت تا بیشتر از این اذیتش نکنه.
_تهیونگ نگاه کن چیزی روت نیست
تهیونگ با فهمیدن اینکه مرد بازیش داده لباشو گاز گرفت و بیشتر تو آغوش مرد خودش رو حل کرد.
مرد لبخندی زد و با نوازش موهای پسر سعی کرد ارومش کنه.
_بریم داخل ؟
تهیونگ با چشم های مظلوم به مرد زل زد و دستاشو باز کرد تا جئون بغلش کنه و تا اتاقش حمل بشه.
مرد لبخند زد و دماغ پسر رو بین انگشت هاش فشرد.
_توله سگ اگه ببیننمون چی؟
من تخممه و میتونم خودم رو راست و ریست کنم. ولی میترسم برای تو اتفاقی بیوفته و از پدرت دور بشی.
پس خودت بیا باشه پسرم؟
تهیونگ با اخم و بغض از جاش بلند شد و به سمت اتاق مردداخل پادگان رفت.

پس خودت بیا باشه پسرم؟تهیونگ با اخم و بغض از جاش بلند شد و به سمت اتاق مردداخل پادگان رفت

Oops! Questa immagine non segue le nostre linee guida sui contenuti. Per continuare la pubblicazione, provare a rimuoverlo o caricare un altro.

Oops! Questa immagine non segue le nostre linee guida sui contenuti. Per continuare la pubblicazione, provare a rimuoverlo o caricare un altro.
.𝐒𝐭𝐫𝐚𝐰𝐛𝐞𝐫𝐫𝐲.Dove le storie prendono vita. Scoprilo ora