_ جهجونگ پسر خونی من نیست.
جونگکوک تو همون حالتی که بود خشک شد.
پلک متعجبی زد و با گیجی و خنگی ناشی از شوک وارده بهش گفت: ها؟!
تهیونگ چیزی نگفت و درسکوت بهش خیره موند.
جونگکوک تکخند شوکهای زد و گفت: داری شوخی میکنی؟
تهیونگ بدون اینکه تغییری توی حالتش بده با آرامش ظاهری گفت: قیافه من الان شبیه کساییه که قصد مزاح دارن؟
جونگکوک که حس میکرد فاصلهای تا فروپاشی نداره، ملتمس لب زد: ی..یعنی چی؟
تک خند عصبی زد و گفت: تو بخاطر جهجونگ از من جدا شدی. بخاطر اینکه سوران جهجونگ رو از تو باردار شده بود. بعد حالا داری به من میگی جهجونگ پسر تو نیست؟ داری منو مسخره میکنی؟
تهیونگ که پریشونی و خشم جونگکوک رو دید، دستی به صورتش کشید و ملتمس و خسته نالید: خواهش میکنم جونگکوک. خواهش میکنم آروم باش.
جونگکوک با صدایی که کنترلی روش نداشت گفت: چطور ازم میخوای آروم باشم؟ تو میدونی چه حالی داشتم وقتی بعد از اون همه دست و پا زدن اومدی زل زدی تو چشمم و گفتی " بچه سوران از منه، ما باید از هم جدا شیم " ؟ میفهمی به من لعنت شده چی گذشت؟ بعد حالا داری میگی جهجونگ بچه خونی تو نیست؟
تهیونگ هم متقابلا داد کشید: دلیل جدایی ما بارداری اون سوران حرومزاده نبود. این بهونه لعنتی فقط ظاهر ماجرا بود. اگه مسئله فقط سوران بود، بعد از مردن سوران، خودمو بهت میرسوندم، حتی اگه از خجالت و شرمندگی نمیتونستم سرم رو بالا بگیرم، حتی اگه میدونستم پسم میزنی. ولی ماجرا بارداری سوران نبود جونگکوک.
جونگکوک فریاد زد: پس این ماجرای لعنت شده چی بود؟
تهیونگ فریاد زد: ماجرا تو بودی لعنتی. ماجرا هانا بود. ماجرا مرگ پدر و مادرتون بود.
جونگکوک شوکه از اطلاعات جدید و سنگینی که ناگهان بهش رسیده بود، کمی طول کشید که مغزش موقعیت رو تحلیل کنه.
+ پ..پدر و مادر من؟_ پروندهی حل نشده پدر و مادرت.
+ کار سوران بود؟
_ کار پدرش بود. عموی من. کیم سهجونگ.
جونگکوک که تا الان نیم خیز شده، سمت تهیونگ خم شده بود، بدن سست شدش روی صندلی ولو شد.
حالت چهرهاش تهیونگ رو ترسوند.
خواست از جا بلند شه و با یک لیوان آب برگرده که جونگکوک به سرعت دستش رو چنگ زد و گفت: کجا؟تهیونگ نگران گفت: برات آب بیارم.
جونگکوک فشار دستش رو دور مچ تهیونگ بیشتر کرد و غرید: من هیچ آب لعنت شدهای نمیخوام فقط بهم بگو چرا؟
VOUS LISEZ
SWIM || KOOKV
Actionکیم تهیونگ سیاستمدار ۳۰ سالهای که همراه پسر ۵ سالهاش جهجونگ زندگی میکنه. همه چیز از لایحه سیاسی شروع میشه که تهیونگ با تصویب نهاییش زندگی خودش رو دستخوش تغییرات بزرگی میکنه و دست سرنوشت اون رو به جئون جونگکوک، مردی که شیش سال پیش اون رو رها ک...