part 19

1.9K 258 108
                                    

با حس فشاری روی دماغش و کمبود شدید اکسیژن، دهنش رو باز کرد و هوا رو بلعید.

وقتی وحشت‌زده چشم‌هاشو باز کرد، تونست جه‌جونگی رو ببینه که کنارش ایستاده، با دست کوچیکش، محکم دماغ جونگ‌کوک رو گرفته و با دقت به جایی روی صورتش خیره‌اس.

جونگ‌کوک که اولش شوکه و با دهن باز خیره به جه‌جونگ ماتش برده بود، با حس دوباره کمبود اکسیژن، خودش رو از زیر دست پسر بچه بیرون کشید و توی جاش نشست.

درحالی که دستش رو روی دماغ دردمند و قرمز شده‌اش گذاشت و رو به بچه گفت: بچه! این چه کاری بود؟ اون‌همه واسه نجاتت جون نکندم که الان بخوان انقدر خفت بار به دستت خفه شم.

جه‌جونگ طوری که انگار هیچی از حرف‌های جونگ‌کوک رو نشنیده، دست‌هاش رو بند دسته مبل کرد، با ذوق بالا و پایین پرید و گفت: کوکی دندونات مثل خرگوشاس.

جونگ‌کوک پلکی زد و نگاهش رو به اطراف دوخت، با خالی دیدن اون‌جا پرسید: بابات کجاست بچه؟

جه‌جونگ شونه بالا انداخت و جواب داد: گفت میره جلسه.

دوباره دستش رو سمت صورت جونگ‌کوک دراز کرد که جونگ‌کوک خودش رو عقب کشید و با چشم‌هایی که دوباره گشاد شده بود پرسید: چی‌کار میکنی بچه؟

جه‌جونگ سرش رو کج کرد و مظلومانه گفت: کوکی دندوناش مثل خرگوشاس. جه‌جونگ دوست داره اونارو ببینه خب.

_ با گرفتن دماغم؟

جه‌جونگ سرش رو بالا و پایین کرد و گفت: جه‌جونگ این‌جوری دماغتو می‌گیره که نتونی نفس بکشی.. بعد دهنتو باز می‌کنی، بعد جه‌جونگ دندوناتو می‌بینه.

جونگ‌کوک پوفی کشید و دستش رو روی موهاش کشید.
نگاهی به ساعت انداخت و با دیدن عقربه کوچکی که عدد ده رو نشون میداد، ابرویی بالا انداخت.

تقریبا چهار ساعت خوابیده بود، درصورتی‌که قرار بود مثلا مراقب تهیونگ و پسرش باشه.

از جا بلند شد و کش و قوسی به تنش داد.

با دیدن نگاه منتظر جه‌جونگ قدمی عقب برداشت و با صدایی که کمی بلند شده بود گفت: نکن بچه...با دماغ من چی‌کار داری؟ بابات کجاست؟

جه‌جونگ دست به کمر شد و با اخم گفت: چرا به حرف جه‌جونگ گوش نمی‌دی آجوشی؟ بابایی رفته جلسه.

جونگ‌کوک هم متقابلا با اخم دست به کمر شد و گفت: مگه تو به حرف من گوش می‌دی؟‌

جه‌جونگ با همون ژست گفت: آره! جه‌جونگ بچه خوبیه.‌ گوش میده.

_ ولی من بهت گفتم صدام نزن آجوشی، صدام بزن کوکی. ولی تو باز می‌گی آجوشی.

+ بابایی میگه ما باید به پیرا احتلام بزاریم و بهشون بگیم آجوشی.

SWIM || KOOKVDove le storie prendono vita. Scoprilo ora