تهیونگ وحشتزده زمزمه کرد: میخوان بسوزوننمون.
دست و پاهاش از تصور اتفاقی که قرار بود براشون بیفته به لرزش افتاده بود.
سمت جونگکوک برگشت و درمونده پرسید: چیکار کنیم؟ اصلا کاری میتونیم بکنیم؟
جونگکوک همچنان با همون نگاه عصبی و ترسیده خیره به مانیتور بود.
تهیونگ صداش زد: جونگکوک؟
جونگکوک سمت تهیونگ برگشت و درسکوت بهش خیره موند.
+ دزدگیر خونت.
تهیونگ ابروهاش از تعجب بالا پریدن.
_ ها؟+ سیستم دزدگیر خونت مستقیم به اداره پلیس وصله؟
تهیونگ سرش رو به نشونه مثبت تکون داد و گفت: آره وصله.
جونگکوک اخم متفکری کرد و پرسید: اگه آلارمش فعال بشه پلیس خبردار میشه؟
چشمهای تهیونگ با امید برق زدند.
_ آره. خبردار میشن. سپر امنیتی تمام در و پنجرههام بطور خودکار فعال میشه و اونا دیگه نمیتونن از خونه خارج شن.
جونگکوک نفسش رو با آرامش رها کرد و گفت و با عجله گفت: عالیه. کنترلش کجاست؟
تهیونگ هم به سرعت گفت: به گوشیم وصله.
بعد از باز کردن برنامه مدنظرش، گوشیش رو سمت جونگکوک گرفت و گفت: این دکمهی بزرگ رو بزنی فعال میشه.
جونگکوک تا خواست ذوقزده گوشی رو از تهیونگ بگیره، تهیونگ اضافه کرد: البته باید بری پایین تا بتونی فعالش کنی.
جونگکوک تو همون حالت خشکش زد. درحالی که لبخند ذوقزدهاش رو لبش ماسیده بود گفت: ها؟
تهیونگ آب دهنش رو صدادار قورت داد و گفت: این از اینجا و کلا این طبقه کار نمیکنه. باید بری پایین.
جونگکوک دندون قروچهای کرد و درحالی که پلک راستش عصبی میپرید، گفت: لابد اینم حداقل کاری بود که میتونستی واسه امنیت خونت انجام بدی؟
تهیونگ چیزی نگفت و سرش رو پایین انداخت.
جونگکوک گوشی رو از دست تهیونگ گرفت و گفت: لعنت به اقدامات امنیتیت تهیونگ.
خواست از اونجا بیرون بره که تهیونگ بازوش رو کشید.
وحشتزده رو به جونگکوک گفت: کجا؟جونگکوک دستش رو بیرون کشید و گفت: میرم پایین.
_ دیوونه شدی؟ نمیبینی چقدر زیادن؟ میکشنت.
جونگکوک سمت تهیونگ برگشت و گفت: اگه نرم هم میکشنمون. زنده زنده میسوزوننمون. تو اینو میخوای؟
ESTÁS LEYENDO
SWIM || KOOKV
Acciónکیم تهیونگ سیاستمدار ۳۰ سالهای که همراه پسر ۵ سالهاش جهجونگ زندگی میکنه. همه چیز از لایحه سیاسی شروع میشه که تهیونگ با تصویب نهاییش زندگی خودش رو دستخوش تغییرات بزرگی میکنه و دست سرنوشت اون رو به جئون جونگکوک، مردی که شیش سال پیش اون رو رها ک...