part 24

1.7K 239 115
                                    

تهیونگ وحشت‌زده زمزمه کرد: می‌خوان‌ بسوزوننمون.

دست و پاهاش از تصور اتفاقی که قرار بود براشون بیفته به لرزش افتاده بود.

سمت جونگ‌کوک برگشت و درمونده پرسید: چی‌کار کنیم؟ اصلا کاری میتونیم بکنیم؟

جونگ‌کوک همچنان با همون نگاه عصبی و ترسیده خیره به مانیتور بود.

تهیونگ صداش زد: جونگ‌کوک؟

جونگ‌کوک سمت تهیونگ برگشت و درسکوت بهش خیره موند.

+ دزدگیر خونت.

تهیونگ ابروهاش از تعجب بالا پریدن.
_ ها؟

+ سیستم دزدگیر خونت مستقیم به اداره پلیس وصله؟

تهیونگ سرش رو به نشونه مثبت تکون داد و گفت: آره وصله.

جونگ‌کوک اخم متفکری کرد و پرسید: اگه آلارمش فعال بشه پلیس خبردار میشه؟

چشم‌های تهیونگ با امید برق زدند.

_ آره. خبردار میشن. سپر امنیتی تمام در و پنجره‌هام بطور خودکار فعال می‌شه و اونا دیگه نمیتونن از خونه خارج شن.

جونگ‌کوک نفسش رو با آرامش رها کرد و گفت و با عجله گفت: عالیه. کنترلش کجاست؟

تهیونگ هم به سرعت گفت: به گوشیم وصله.

بعد از باز کردن برنامه مدنظرش، گوشیش رو سمت جونگ‌کوک گرفت و گفت: این دکمه‌ی بزرگ رو بزنی فعال می‌شه.

جونگ‌کوک تا خواست ذوق‌زده گوشی رو از تهیونگ بگیره، تهیونگ اضافه کرد: البته باید بری پایین تا بتونی فعالش کنی.

جونگ‌کوک تو همون حالت خشکش زد. درحالی که لبخند ذوق‌زده‌اش رو لبش ماسیده بود گفت: ها؟

تهیونگ آب دهنش رو صدادار قورت داد و گفت: این از اینجا و کلا این طبقه کار نمی‌کنه‌. باید بری پایین.

جونگ‌کوک دندون قروچه‌ای کرد و درحالی که پلک راستش عصبی می‌پرید، گفت: لابد اینم حداقل کاری بود که میتونستی واسه امنیت خونت انجام بدی؟

تهیونگ چیزی نگفت و سرش رو پایین انداخت‌.

جونگ‌کوک گوشی رو از دست تهیونگ گرفت و گفت: لعنت به اقدامات امنیتیت تهیونگ.

خواست از اونجا بیرون بره که تهیونگ بازوش رو کشید.
وحشت‌زده رو به جونگ‌کوک گفت: کجا؟

جونگ‌کوک دستش رو بیرون کشید و گفت: می‌رم پایین‌.

_ دیوونه شدی؟ نمیبینی چقدر زیادن؟ میکشنت‌.

جونگ‌کوک سمت تهیونگ برگشت و گفت: اگه نرم هم میکشنمون. زنده زنده میسوزوننمون. تو اینو میخوای؟

SWIM || KOOKVDonde viven las historias. Descúbrelo ahora