part 36

1K 160 98
                                    

تهیونگ به آرومی در رو باز کرد و سرکی به داخل کشید.

با دیدن جونگ‌کوک که لمیده روی تنها تخت موجود در اتاق چشم‌هاش رو بسته و دست سالمش رو روی پیشونیش گذاشته، لبخند پرآرامشی زد و با هولی که با شونش به در داد، اون رو کاملا باز کرد.

با صدای شاد و بلندی گفت: جونگ‌کوکی! گرسنه نیستی؟

جونگ‌کوک دستش رو از روی صورتش کنار زد و با لبخند نگاهش رو به تهیونگ دوخت اما تا چشمش به سینی و محتویات درونش، در دست تهیونگ افتاد، لب‌هاش آویزون شد و با اخم‌های درهم نق زد: بازم سوپ؟ تهیونگ من سرما نخوردم که هی واسم سوپ میاری. من غذا میخوام.

تهیونگ همون‌طور که میز رو مقابل جونگ‌کوک تنظیم می‌کرد، جواب داد: این سوپ، سوپ قلم گاوه. خود دکترت بهم گفت که قلم گاو برای شکستگی استخون معجزه می‌کنه.

جونگ‌کوک ابرویی بالا انداخت و گفت: از کی تا الان بیمارستانا برای بیماراشون سوپ قلم گاو درست می‌کنن؟
تهیونگ لبخند مستطیلی زد و گفت: از وقتی که همراه بیمارشون کیم تهیونگه.

جونگ‌کوک مسخ لبخند درخشان و بوسیدنی تهیونگ، پلکی زد و با چشم‌های براق و لحنی که خبر از حال درونش می‌داد، گفت: اگه این میز و پهلوی بخیه خورده مانعم نبود، یک لحظه رو هم برای بوسیدنت هدر نمی‌دادم‌.

قلب تهیونگ مثل یک کره‌ی ذوب شده وا رفت.

لبخند ذوق زده‌ای که می‌رفت تا روی لبش بشینه رو کنترل کرد و با جدیت گفت: اگه بوس می‌خوای، سوپتو کامل بخور.
لب‌های جونگ‌کوک آویزون شد و با بیچارگی نق زد: اما من از گوشت گاو متنفرم.

تهیونگ قاشق رو درون کاسه‌ی داغ سوپ فرو برد و هم‌زمان با هم زدنش، فوتش کرد.

جونگ‌کوک با دیدن بی‌توجهی تهیونگ کلافه صداش زد: تهیونگ!

تهیونگ قاشق پرشده رو مقابل صورت جونگ‌کوک گرفت و گفت: بگو آ

جونگ‌کوک با اخم تخسی که قصد ترک کردن صورتش رو نداشت، دهنش رو باز کرد.

با حس طعم سوپ، با قیافه‌ای درهم رفته به زور محتویات دهنش رو قورت داد و بعد گفت: طعمش مثل جهنمه.

تهیونگ جدی گفت: باید بخوریش.

جونگ‌کوک با چشم‌های مظلوم شده، بی‌ربط گفت: من کیک شکلاتی می‌خوام.

تهیونگ نفسش رو پر حرص بیرون داد و بعد از رها کردن قاشق توی کاسه‌ی سوپ، ناگهان دو دستش رو دو طرف صورت جونگ‌کوک گذاشت و با فشاری که به گونه‌هاش آورد مثل ببری گرسنه به جون لب‌های غنچه شده‌ی جونگ‌کوک افتاد.

جونگ‌کوک شوکه و با چشم‌های گشاد شده، دست سالمش رو بالا برد و سعی کرد تهیونگی که مثل گرسنه‌ها به جونش افتاده بود رو جدا کنه.

SWIM || KOOKVWhere stories live. Discover now