part 26

2K 288 133
                                    

تهیونگ خسته از سر و کله زدن با مشکلاتی که هرروز بیشتر از قبل روی سرش تلنبار میشدن، خمیازه‌ای کشید و قدم‌های خسته‌اش رو به زور سمت دفترش کشید.

هوسوک نیم‌نگاهی به تهیونگ که با خمیازه‌‌های پی در پیش فاصله‌ای تا جر دادن دهنش نداشت، انداخت و سری از روی تاسف تکون داد.

+ موقع خمیازه کشیدن، قبل از این‌که دهنتو اندازه‌ی یه اسب آبی باز کنی، دستتو بزار جلوی دهنت لعنتی. تا لوزه‌های ته گلوتم دارم به وضوح می‌بینم.

تهیونگ فین فینی کرد و گفت: ولم کن هوسوک. دیشب که کلا نخوابیدم و از صبحه توی اون اتاق کوفتی روی یه صندلی نشستم هی مجبورم گروه گروه با یه عده احمق پول پرست ملاقات کنم و با لبخند به چرت و پرت‌هاشون گوش کنم و وانمود کنم چقدر مشتاق ادامه همکاریم باهاشونم.

هوسوک پوفی کشید و گفت: من بهت پیشنهاد دادم کارهای امروزتو کنسل کنی، خودت ردش کردی. صددرصد همشون درک می‌کردن با اتفاقی که دیشب برات افتاده، آمادگی شرکت تو این جلسه‌ها رو نداری.

تهیونگ همون‌طور که در دفتر کارش رو باز می‌کرد، نق زد: من فکر کردم فقط قراره یه جلسه با آقای شین و دکترای زیردستش داشته باشم. اصلا یادم نبود دوتا از جلسه‌های کنسل شده‌ی قبلی برای امروز تنظیم شدن.

به محض باز شدن در جونگ‌کوکی رو دید که حاضر شده در حالی که جه‌جونگ خواب‌آلود رو توی بغلش گرفته سمتش میاد.

چشم‌های خمار از خستگیش، گرد شدن و متعجب پرسید: چی‌شده؟‌چرا...

قبل از این‌که بتونه حرفش رو کامل کنه، جونگ‌کوک کتش رو سمتش پرت کرد.

هول‌زده کتش رو روی زمین و هوا گرفت و در همون حال صدای جدی جونگ‌کوک به گوشش رسید.

+ باید بریم.

تهیونگ متعجب پرسید: کجا؟ چی‌شده؟

هوسوک با تحلیل وضعیت، گفت: فکر کنم بهتره من دیگه برم.

+ نه.

لحن قاطع جونگ‌کوک، هوسوک رو سرجاش میخکوب و تهیونگ رو متعجب‌تر کرد.

+ توام باید باشی. وقتشه که حقیقت رو بشه.

با اتمام جملش، اخم‌های هوسوک درهم گره خوردن و با لحن جدی گفت: این‌جا بود؟

جونگ‌کوک جه‌جونگ رو بغل تهیونگ داد و درحالی که از پنجره خیابون‌های اطراف رو چک می‌کرد گفت: آره! این‌جا بود.

تهیونگ کلافه بهشون توپید: یجوری بگید منم بفهمم. کدوم لعنت شده‌ای اینجا بود؟

جونگ‌کوک با دیدن صحنه‌ای فاکی زیرلب گفت و به سرعت از پنجره فاصله گرفت.

همونطور که قدم‌های سریعش رو سمت راه‌پله‌ها برمی‌داشت خطاب به هوسوک پرسید: ماشینتو آوردی؟

SWIM || KOOKVHikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin