#19

2.7K 440 214
                                    

📛
این قسمت حاوی صحنه‌های جنسی، مصرف مواد و اتفاقات خشنونت باریه که برای هرکسی مناسب نیست پس با آگاهی شروعش کنید
📛

چشم‌بندی روی چشماش گذاشته بودن و هیچ چیز جز سیاهی محض نمی‌دید. هر ازگاهی ماشین از روی دست‌اندازی رد می‌شد و اونو به سوی مکان و سرنوشت نامعلومش می‌برد. فقط پنج روز دیگه تا پنجاه میلیون فاصله داشت و حالا همه چیزشو باخته بود. حتی تلفنشو هم تو اتاقش فراموش کرد و راهی برای ارتباط برقرار کردن با هوسوک نداشت.

ماشین توی چهار راه به چپ پیچید و وارد بزرگراه شد و بعد از گذشت یک ساعت و گذر کردن از یک عالمه خیابون نامعلوم متوقف شد و دو نفر به زور پیاده‌اش کردن و به سمتی که نمی‌دونست کجاست حرکتش دادن.

با تصور اینکه روی زمین صاف قدم برمیداره پاش به اولین پله گیر کرد و موقع افتادن، سرش به گوشه‌ی تیز پله‌ی بالاتر برخورد کرد و زخمی شد. مرد با عصبانیت موهاشو کشید تا بلندش کنه اما با مقاوت الکیش شرایط رو سخت‌تر کرد و با کتک تا طبقات بالاتر بردنش. حیف که دستاش بسته بود و نمی‌تونست فک همشون رو یجا پایین بیاره.

بعد ازینکه جین و نامجون خودشون رو به جونگ‌کوک رسوندن، همگی پشت دری که ازش صداهای بم و نامفهوم آهنگ خارج می‌شد متوقف شدن.
نامجون: چرا منتظری درو وا کن.
دو مرد درو باز کردن و صدای گوش خراش آهنگ مغزشو سوراخ کرد.

تائو که ورود پسرخامه‌ای رو همراه با نامجون و جین به نودپارتی شخصیش دید، پسری که روی تن لختش خوابیده بود و واسش ساک می‌زد رو از خودش جدا کرد و موقع رفتن به استقبالشون رمبدوشامبرش رو پوشید.

تائو: آفرین نامجون. می‌دونستم فقط تو می‌تونی از پس وینسنت بربیای.
نامجون که همچینم از بودن توی مکان تائو خوشحال به نظر نمی‌رسید ظاهری خندید و جونگ‌کوک رو از دست دو مرد گرفت و تحویلش داد.
نامجون: هر غلطی می‌خوای باهاش بکن و تا شب بهمون تحویلش بده.
کمر جین رو گرفت تا باهم از مهمونی خارج شن که جین مانعش شد و آهسته تو گوشش لب زد:
جین: تائو دیوونه‌است اگه بکشتش چی؟
نامجون: مهم نیست. مگه نگفتی اون پسر قبلا مرده؟ اگه یه آدم مرده، دوباره بمیره هیچ پلیسی درموردش تحقیق نمی‌کنه.

جین: چی داری میگی؟ هنوز کارم باهاش تموم نشده. درسته که اسمشو تو پرونده بیمارستان پیدا کردیم اما باید بفهمیم چرا اسمش تو لیست استخدامی‌های یک ماه اخیر رد دات کلاب نبود شاید هویت جاستینوس رو دزدیده باشه! وقتی هنوز مطمئن نیستیم این پسر کیه، نمی‌تونیم بی گدار به آب بزنیم و انقدر راحت اینجا ولش کنیم.

نامجون عصبی لب زد: سعی نکن اعصابمو خورد کنی. من که میدونم همه این تلاشات واسه سردراوردن از کارای وینسنته و ذره‌ای به پرونده‌ی بسته شده‌ی یکی از بیمارات اهمیت نمیدی!
جین: نامجون قرارمون این نبود! گفتی میایم چند ساعت اینجا می‌شینیم تا این پسره تنبیه شه و...
نامجون نزاشت حرفشو کامل کنه و گفت: بهت دروغ گفتم. جاستینوس رو به تائو فروختم. خوب شد؟

Livid Heart🖤🚬 | VkookWhere stories live. Discover now