#27

2.2K 345 71
                                    

🚬
از همگی ممنونم بابت کامنت‌ها و انرژی‌ای که بهم می‌دید، ولی بچه‌ها ووت‌ها واقعا به نسبت بازدید پایینه. با دیدن ووت‌های قسمت 26 واقعا ناامید شدم. ازین به ‌بعد اگر هر قسمت حداقل به 130 ووت نرسه حتی اگه چهارشنبه‌ هم باشه آپ نخواهیم داشت...
🚬

ساعت هشت صبح، اخبار فوری از شبکه‌ی شیش پخش شد و خبر از رفع اتهام وینسنت از تجاوز داد و تهیونگ که مطمئنن بود وی‌آی‌پی‌یک کمکش کرده، همراه با لی، از خونه‌ی جونگ‌کوک خارج شدن و بعد از رفتن به کنفرانس مطبوعاتی و دریافت عذرخواهی رسمی از طرف رئیس پلیس و دولت و مصاحبه‌ی کوچیکی با خبرنگارها، به کلاب برگشتن.

به خاطر بازگشت با شکوهش به رد دات کلاب، تمامی کارمندا سرصبحی جلوی در ورودی خبردار ایستاده بودن و موقع ورود وینسنت، فرش قرمز پهن کردن و به احترامش ردیفی تا کمر خم شدند.

اول به اتاق جونگ‌کوک رفت تا تلفن پسر رو برداره و بعد از وارد ‌شدن به اتاق خودش، روی مبل لم داد و مسیج‌ نخونده‌ی بانیش رو چک کرد.
"آجوشی: از کارت پشیمونت می‌کنم جئون"

این آجوشی دیگه کی بود؟

نگاهی به پیام بالاتری که جونگ‌کوک ارسال کرده بود انداخت.
"اصلا می‌دونی چیه؟ کون لقت مین یونگی!"

- چرا تا الان نفهمیدم...

جونگ‌کوک دم گوشش مشغول جاسوسی برای یونگی بود و حالا که کار از کار گذشت باید اینو می‌فهمید.

سیگاری روشن کرد و روی لبش گذاشت. پس دلیل این همه علم شنگه و ویدئوی تجاوز پخش شده‌ی تو اینترنت، مرد مرده‌ای بود که حالا بعد از پنج سال برای انتقام از گور برگشت. احتمالا هوسوک از وجود یونگی خبر داشت که انقدر راحت تونست ازین مخمصه نجاتش بده وگرنه حالا حالا اتهام از سرش رفع نمی‌شد. اما مین یونگی. چطوری هنوز زنده است؟ مگه با دارو نکشته بودنش؟ به هیونگش گفته بود اون مرتیکه‌ی پردردسر رو با یه تیر خلاص کنه... نباید هوسوک از خودش رحم و مروتی نشون می‌داد و یه مرگ راحت و پرنقص رو واسش انتخاب می‌کرد!

از صفحه‌ی چت بیرون اومد و روی اس‌ام‌اس بانکیه پسر کلیک کرد. با دیدن مبلغ واریزی از حرص خنده‌اش گرفت. جونگ‌کوکش به خاطر این یه ذره پول به یونگی فروختش؟ هرچند بعد از دیدن اوضاع زندگی اون پسر یکم بهش حق می‌داد، اما این دلیل نمی‌شد که تلافی این کارو سرش در نیاره!

- لی؟

بادیگارد آماده به خدمت جلوش ظاهر شد:
× بله جناب رئیس؟

حدس می‌زد پسر بخاطر تصاحب کامل پولش امروز به بانک بره پس به لی دستور داد:
- برو به بانک مرکزیه بانگتانگاد. اگه جونگ‌کوک رو دیدی تعقیبش کن و از لحظه به لحظه‌ی حرکاتش عکس بگیر.

Livid Heart🖤🚬 | VkookWhere stories live. Discover now