...

332 23 0
                                    

نق نق های فلیکس به مرور بیشتر میشد..
فکراش تیره شده بود و دیگه تحمل صبر کردن رو نداشت
هیونجین نگاهی به منظره ی بین پاهای پسرکش انداخت.مشخص بود فلیکس به تمیزی قسمتای خصوصیش اهمیت میده..از سوراخ شیو شده و تمیز پسرک معلوم بود..
بازم سوراخ پسرک خشک شده بود..اینبار مجبور بود به جای بزاق دهنش از لوب استفاده کنه
دستشو برد و از کنار میز اون لوب که رنگش پاستیلی مانند بود و طعمش البالویی بود برداشت
چند قطره روی انگشتش زد و روی ورودی سرخ شده ی پسر مالیدش و خوب پخشش کرد
چونه ی فلیکس میلرزید و انگشتش بین لبش بود.
اینکه خودش تلاشی برای بستن پاهاش نمیکرد قابل درک بود..
هیونجین عضو ش رو روی ورودی پسرکش گذاشت و اون یقه ی چرمی رو از دور گردن فلیکس باز کرد و کنار انداخت..دلش میخواست بدون هیچ محدودیتی پیچو تاب خوردن جوجه ماشینیش رو زیر بدنش ببینه..
صورتشو جلو برد و تهدید وار لب زد:تا من اجازه ندادم کام نمیشی..با من تکرار کن!
فلیکس سرش رو اروم تکون داد
+ک...کام نمیشم...ق..قو..ل میدم...

هیونجین خواست اون لبای شرابی رنگ پسرک رو ببوسه ولی سریع عقب کشید..رابطه ی اون با بقیه ی امگا ها فقط در حد بنفیت بود و انچنان بوسه بینشون ردو بدل نمیشد..

ولی وقتی فلیکس اینطوری اطاعت میکرد و با اون چشمای درشت و مشکیش اینطوری خواستار بهش زل زده بود یه جرقه ی کوچولو حس میکرد..
با خودش کلنجار رفت..خب اینم...اینم یه بنفیت بود!ولی در عوض پخش نکردن نودای فلیکس و جای خواب دادن بهش..

با حرکت محکمی هیونجین کل عضو شق شدش رو داخل پسرک هل داد و بدون ملاحظه مشغول ضربه زدن شد..
چشمای فلیکس گشاد شد و از ته حلقش ناله ی جیغ مانندی کرد و کمرشو قوس دادو به تخت کوبید..
انگار بازم همون میله ی داغی که توی دهنش بود الان داخل سوراخش فرو‌ رفته بود و مشغول پمپ شدن بود‌‌..
مشخص بود فلیکس قبلا هیچ رابطه ای نداشته!چون از تنگیش میشد تشخیص داد..
حفره ی پسرک خیلی سریع دور اون عضو کلفت پسر بزرگتر منقبض شد..
+آه..فاک..
مشخص بود هنوز به بودن اون داخلش عادت نکرده و کمی براش درد داره..ولی داشت لذت میبرد.
هیونجین همونطور که به سرعت و محکمترین حالتی که داشت داخل سوراخ پسرک ضربه میزد بلند خندید و انگشتاشو بین انگشتای یه دست فلیکس که روی تخت بود قفل کرد و با تمسخر و همون تحقیر همشگی توی صداش گفت:جالبه...بلخره‌ تونستم همونی که تا نیم ساعت پیش به زور برام ساک میزدو مجبور به ناله کنم..اه..لعنتی..

Hyunlix«Darker than your eyes»Where stories live. Discover now