هوس..!

312 17 0
                                    

کامل لختش کردم..
لباساشو از در حمام بیرون انداختم و بدون هیچ مانعی بدنم روی بدن برهنه و گرم ش فشردم..
انگشتمو از دهنش بیرون کشیدم و کل بزاقی که از دهنش روی انگشتم مونده بود رو لیسیدم..
اگه بیشتر از این لفتش میدادم منفجر میشدم..اونوقت بود که دیگه رحمی بهش نداشتم..

گردنش رو گرفتم و لیس محکمی روی لباش زدم..تا چند دیقه ی دیگه باید از همین لبا استفاده میکرد..
لب بالاش رو به دلیل حساس تر بودن بین لبام گرفتم و دندونام رو فرو گردم داخلش که دستش روی سینه م قرار گرفت و مشتای ضعیفی روش کوبید..

با عجله لب بالاییشو حسابی مکیدم و لب پفکی پایینش رو بین دندونام گرفتم و از لرزشای بدنش و بی تاب بودن خفیفش هیستریک خندیدم..
صدای ملچ‌ملوچ بوسیدنم کل فضای حموم رو گرفته بود..

طوری پسرکم رو گرفته بودم که امکان تکون خودن نداشت..یا بهتر بگم جرعت!..
از لباش فاصله گرفتم و از بالا با لذت توی چشماش خیره شدم..
یه رد خون از گاز گرفتنم روی لبای صورتی و پف کرده ش بود..
خواست روی پنجه ی پاهاش وایسه و دوباره بوسم کنه که سیلی محکمی رونه ی گوشش کردم و کشیدمش بالا و همزمان که با کنار دستم جای سیلی رو میمالیدم دوباره بوم سفید گردنش رو با گاز گرفتنام نقاشی کردم..میتونستم برای فلیکسم ماهر ترین نقاش باشم..انگار چند سالی میشد امگای خودم بود ..ولی توی این یک هفته خوب تونسته بودم بدنش رو حفظ بشم..فقط به یه بار سکس نیمه زوری..!
صورتش رو که سیلی خورده بود به دستم مالید و دست کوچیک و لاغرش رو داخل موهای مشکی و خیس م فرو کرد و با هق هق ناله کرد..

انگار فرشته کوچولوم برای من ساخته شده بود..فقط من!
خیلی کم خم شدم و بوسه هام رو قطع نکردم..خط مشخصی رو گرفتم و از گردن تا ترقوه ش رو بوسیدم..بوسه هام پایین میومد..به سینه ش رسیدم...اروم لبام رو روی نیپل سمت چپ و کوچولو و سیخ شده ش مالیدم و همزمان با دست دیگه نیپل سمت راست ش رو بین دوتا انگشتم کشیدم..میخواستم فقط خالی بشم..ولی چرا یهو اینقدر هوس بوسیدن و لیسیدن تن نرم ش رو کرده بودم؟
خودم گاهی از رفتارای تهاجمی یا اروتیکم تعجب میکردم
با چشمایی که حالا خوی هورنی و‌ خمار داشت حین لیسیدن نیپل شیرینش از‌ پایین کل ری اکشنای بامزه و ملتمسانه ش رو  نگاه کردم..
+آه..اذ..یتم..نکن..لطفاا..اوم...
جواب حرف ش رو با بوس محکمی که روی نیپل ش‌ زدم داد و یکی زدم زیر زانو هاش..
روی زانو هاش افتاد و صورتش چند سانت با عضو م فاصله داشت..
با پشت دست بزاق ش رو از روی لب هاش پاک کرد و با چشمای ترسیده و مشتاق به عضو م خیره شد..
_اذیت؟این یه بازیه..
اروم زمزمه کردم..
در خالی که داشتم از شدت شق درد منفجر میشدم با لبخند بدجنسی گفتم:لمسش کن..کام آن..با دستای کوچیک ت لمسش کن..

Hyunlix«Darker than your eyes»Donde viven las historias. Descúbrelo ahora