روز سالگرد وقتی داشتم یولی رو از ناری تحویل میگرفتم و پولش رو میدادم چانیول شی بهم زنگ زد. انتظارش رو داشتم. میدونستم اون الکی ازین موضوع نمی گذره. میگفت چنگوک بهش گفته من نمیام و منم تایید کردم که درسته و من نمی تونم یولی رو ببرم کلاب.
چانیول طبق معمول دلیل داشت، دلیل های زیادی که میخواست باهاش منو راضی کنه که برم. میگفت اول قرار بوده مهمونی تو خونه باشه اما چون فردا تعطیل نیس اونا تصمیم گرفتن توی کلاب رویال مهمونی بگیرن. میگفت ازشون خواهش میکنه که جو رو سالم نگه دارن تا بعدش ازونجا 3 تایی بریم پارکی جایی...
هرچی من دلیل میاوردم اون دو برابرش میکرد و یه چیز قانع کننده میگفت.
واقعا نمی فهمم پارک چانیول چرا انقد یولی رو دوس داره، وقتی نمی دونه یولی کیه و چیه و فقط همه چیزو یه تشابه ظاهری میدونه. هیچ آدم نرمالی واسه یه همچین چیزی به یه بچه گیر نمیده... مگر اینکه چانیول واقعا روانی باشه و یا به خاطر اون یونمی مشکل دار شده باشه...
فکرای زیاد توی سرم رو ریختم دور. بیون اونجاست. من نمی خوام ببینمش. درسته که بار های قبل خوب ضایه ش کردم اما دیدنش هنوزم اذیتم میکنه
چانیول: اون هی شی شنیدین چی گفتم؟
وانمود کردم شنیدم: آره خب که چی؟
چانیول: گفتم که ما فقط واسه شام میمونیم، من به چنگوک میگم شام رو سرو کنن و بعد که مهمونی شروع شد میریم بهتون قول میدم
اون هی: بعد وقتی رسیدیم من به یولی بگم اونجا کجاست؟ اون دو سالشه خدای من چانیول شی به خودتون بیاین
چانیول: شما مجبور نیستین بهش راست بگین، بگین یه جاییه که مهمونی میگیرن اگه نخوان مهمونی توی خونه باشه
اون هی: چانیول شی این تعریفه رستورانه نه کلاب و من نمی تونم به یولی دروغ بگم، همچین آدمی نیستم من.
کم کم داشت خسته م میکرد و خسته شدن من از نظر روانی زیاد نتیجه ی خوبی نداره. باعث میشه بد دهن بشم و چیزایی که تو سرمه بگم.
چانیول: اون هی شی من تا نیم ساعت دیگه دم درتونم...
یهو تقریبا با یه صدای بالا گفتم: میشه بگین واسه چی انقد به ما گیر دادین؟
سکوت شده بود... شاید سوالم باعث شد اون به خودش بیاد. شاید انقد هم بد نیس که حرفمو زدم
چانیول: چون...چون که...
آروم تر گفتم: چون که چی چانیول شی؟
چانیول: چون... میتونیم تو ماشین درباره ش صحبت کنیم؟ من دیرم شده. چنگوک سرم رو میکوبه دیوار. الان دارم به زور کراوات میبندم وقتی نونا های آرایشگر نیستن هیچ کاری بلد نیستم
YOU ARE READING
Collision XY
Fanfictionبچه ی من یه کلونه. کلون پارک چانیول... من میتونستم یه دختر ساده باشم اما نیستم. من خودم زندگی سخت رو انتخاب کردم و حالا باید تاوانش رو پس بدم... Warning : R rated episodes : 4th Y 5th Y 8th Y Highest 🏅 #1 on Chanyeol