درد يونگي بيشتر شد و بخاطر احساس ضعفش با كمك جيمين بلند شد تا برن درمونگاه.
اينبار نه انرژي براي تقلا داشت نه اونقدرا حالش خوب بود كه بخواد دست و پا بزنه.
با ورودشون ، سوهو به سمتشون برگشت و سريع به سمت يونگي رفت.
*آه يونگي باز چه بلايي سر خودت اوردي!
_چيزي نيست! فقط سرفه و درد قفسه سينه، يكمم تب داره.
سوهو به جيمين لبخند زد و بهش گفت يونگيو رو صندلي بشونه.
جيمين خيلي آروم يونگيو رو صندلي نشوند و خودش روي يكي از صندليا نشست و به يونگي خيره شد.
سوهو تب يونگيو چك كرد و به صداي قلب و ريه اش گوش داد
*هوم...فكر كنم بدنت دچار التهاب شده چون ضعيفي. ريت و قلبت خوب كار نميكنن حالا دقيق نميدونم كدوم يكي. اين قرصا رو بخور بعد دوباره بيا. بايد خوبت كنه!
يونگي آروم سرشو تكون داد و داروهاشو از سوهو گرفت
+ممنون سوهو!
خيلي زود پاشد و با جيمين وارد اتاقشون شد
_بزار ببينم تبت كمتر شده يا نه...
جيمين دستشو رو پيشوني يونگي گذاشت.
_شب ممكنه تب كني...احتمال داره مثل اون شب بشي!
يونگي خيلي دردناك نفسشو بيرون داد و چشاشو بست
+ممنون ميشم اگه ازم مراقبت كني
جيمين سرشو تكون داد و موهاي مشكي يونگيو از صورتش كنار زد
_وقتي رفتيم بيرون، ميبرمت موهاتو رنگ كني! همه رنگ بهت مياد. مشكيم خيلي سفيدت ميكنه ولي هرچندوقت يه تغيير توت ايجاد بشه بد نيست!
جوابي از يونگي نگرفت و از حالت منظم نفساش فهميد خوابش برده
_چه كيوت ميخوابي هيونگ!
خيلي آروم روشو كشيد و براي ديدن سوهو از اتاق بيرون رفت
_سلام سوهو...!
سوهو كه مشغول خوندن پرونده يونگي بود به جيمين خيره شد
+هي...! خوب شد اومدي! داشتم پروندشو ميخوندم و متوجه چيزاي جالبي شدم. اعتياد به الكل، اعتياد به سيگار. سايقه سرفه داشته ولي درد و تب نه.
به احتمال خيلي قوي؛ حدود 80٪ التهاب ريويه چون با توجه به سستي كار گلبولاي سفيدش و ضعيف شدن ريه اش بخاطر الكل و اين چيزا، احتمال بروز التهاب خيليه. اما فردا بيارش ازش آزمايش بگيرم.
آزمايشاش تا عصرش آماده ميشه ولي سختي كار اينه كه نميتونم خيلي ازش خون بگيرم...
ВЫ ЧИТАЕТЕ
⚜️А моиsтея саггеd АgusТ D⚜️
Фанфикшн•[تجربه یک زندگی با دوران کودکی جنجال برانگیز قطعا چیزی نیست که همه ازش لذت ببرن!🃏 هیچوقت اون انتظاری که از زندگی داریم رو شاهد نمیشیم چون زندگی در عین ساده به نظر رسیدنش پیچیدس، مثل منطقه هزاره میمونه که درگیرش شدی و برای خلاص شدن ازش باید اونقدر...
