جيمين آخرين تيكه از لباساشو تو چمدون چيد و چمدونشو آروم بست و مشغول چيدن خريدا و سوغاتيا تو چمدون جديدي كه خريده بودن شد
_بيشتر از چيزي كه فكر ميكردم خريد كرديم! اميدوارم اين چمدونه كافي باشه.
يونگي با حوله سفيد دورش از حموم بيرون اومد و لباساشو از روي تخت برداشت
+آه آره كلي خريد كرديم...! ميخواي يكم صبر كن لباسامو بپوشم بيام كمكت
_نيازي نيست هيونگا...!تو چمدون خودتو ببند منم اينو راست و ريس ميكنم.
يونگي سري تكون داد و باز رفت تو حموم
+برنامه روز آخر چيه جيميني؟!
جيمين فكر كرد
_خب...اول كه ميريم صبحونه ميخوريم. بعد ميريم باغ كيو تا ازم عكس بگيري بعدم ميريم بيگ بن! تازه بعدشم تا ساعت 8 و 9 شب بيكاريم. البته اگه پرواز تاخير نداشته باشه!
يونگي درحالي كه موهاشو خشك ميكرد از حموم بيرون اومد و مشغول ور رفتن با چمدونش شد
+ميگم اين سوغاتياي كوكيم بزار پيش بقيه سوغاتا...اين لنزام بگير فكر نميكنم ديگه براي عكس گرفتن لازم بشن. اگه ميشه ساك لنزا رو بزار بين لباسايي كه خريديم...
جيمين با مهربوني به حرف يونگي گوش داد
_اين چندروز نديدم از ماسك يا اسپريات استفاده كني...بهتري شوگولي؟!
يونگي خميازه كشيد و سرشو تكون داد
+شت هنوزم خوابم مياد...! آره چيم چيمك حالم خيلي بهتره. ديگه درد ندارم سرفه هامم كمتر شده. دو شبه بدون ماسك ميخوابم و مشكلي ندارم.
جيمين هورا كشيد و خيلي آروم رو تختش ولو شد
_با جين صحبت كردم. پسفردا احتمالا دورهمي داشته باشيم اگه هوسوك ى نامجون گرفتار نباشن...! يونگيا؟! خدايي چرا اينقدر زود بيدار شديم؟! هر صبح ساعتامون زنگ ميزدن با فحش خواهر مادر خاموششون ميكرديم تازه ساعت 10 بيدار ميشديم و مجبور بوديم با اتوبوس آخر بريم گردش. حالا امروز! از ساعته 8 بيداريم !
وقتي جيمين سرشو خم كرد و برگشت ديد يونگي توي آرامش خاص دمر خوابيده و صورتش تو بالشت فرو رفته
_واي خدا...! چقدر كيوتهههه!
اولين كاري كه كرد، باز كردن دوربين گوشيش و عكس گرفتن از يونگي بود. خيلي زود وارد گروه دوستانشون با هوسوك، جين، كوكي و نامجون شد و عكس يونگيو براشون فرستاد.
YOU ARE READING
⚜️А моиsтея саггеd АgusТ D⚜️
Fanfiction•[تجربه یک زندگی با دوران کودکی جنجال برانگیز قطعا چیزی نیست که همه ازش لذت ببرن!🃏 هیچوقت اون انتظاری که از زندگی داریم رو شاهد نمیشیم چون زندگی در عین ساده به نظر رسیدنش پیچیدس، مثل منطقه هزاره میمونه که درگیرش شدی و برای خلاص شدن ازش باید اونقدر...
