Welcome to london! "Part 35"

549 88 11
                                        


_وايييي! پاهام خشك شد تو هواپيما....بخدا اگه هتل نزديك بود پياده ميرفتيم...واي هيونگ!!! تاكسي سياه انگليس! بدو بريم سوار شيم...!

يونگي به يكي از تاكسي متر هاي فرودگاه نگاه كرد و فكر كرد

+آم...به نظرت با تاكسي متر بريم ارزون تر پامون در نمياد؟!

جيمين دست يونگيو كشيد و سوار ماشين شد

_هيونگا! ما اومديم خوش بگذرونيم...پولش مهم نيست هوم؟!

يونگي سرشو تكون داد و موقع حركت تاكسي مشغول تماشاي خيابونايي شد كه براش جديد بود

+ميگم بهتر نبود با تور ميومديم؟! درسته كه انگليسيت خوبه ولي ممكنه گم بشيم...

جيمين خنديد و سرشو از گوشيش بيرون اورد

_اين اپ مخصوص يكي مثل منو توعه. اگه با تور ميومديم بايد همش با تور بوديم. هرجا اونا ميرفتن ميرفتيم ولي اينطوري هرجا دلمون ميخواد ميتونيم بريم...فكر كن!

يونگي قلبشو از حركت ناگهاني جيمين گرفت و بدون اينكه چيزي بگه به گوش دادن به حرفاش ادامه داد

_بريم خيابون بيكر! پلاك 224 و خونه شرلوك هلمزو ببينيم.

يونگي خنديد و گوشيشو از جيبش در اورد

+من ترجيح ميدم خود بنديك كمبربج رو ببينم...

جيمين لبخند زد و با لبخند به يونگي نگاه كرد

_راستي يونگي تورو كه رسوندم هتل بايد برم دكترو اين نامه رو بهش تحويل بدم. اتاقو برات ميگيرم استراحت كن. قبل از اينكه برسم هتل بهت پيام ميدم بياي تو رستوان تا شام بخوريم. فردا با سرويس هتل ميريم باغ سلطنتي و بعد از اونجا تاكسي ميگيريم و بقيه جاهاي ديدني رو ميبينيم. تو برنامم هست كه پسفردا بريم پارك جنگلي Lake District. نظرت چيه؟!

يونگي سرشو تكون داد و به كار كردن با گوشيش ادامه داد

_انگليسي هم بلدي ديگه...مترجم كره اي داره هتل! اگه خواستي بگو برات بگيرم

+لازم نيست جيمينا. راحتم.

جيمين سرشو تكون داد

_واي يونگي فكر كن! جيمز باند بيوفته گير منو تو! واي...فكر كن مجبور شيم كمكش كنيم

يونگي خنديد

+ديوونه!

جيمين خنديد و باعث خنده يونگي شد

‏⚜️А моиsтея саггеd АgusТ D⚜️Tahanan ng mga kuwento. Tumuklas ngayon