39 *Ziam Interview

2.9K 570 406
                                    

سلام خوبید؟
اینم از قولم گفتم زود زود اپ میکنم😋
بدون وت و کامنت نرین بیروناااااا
این پارت خوب وت بگیره پارت بعدم زود آپ میکنم خیلی زودددد
موقع نوشتن این چپتر فقط آهنگ satisfaction زین توی گوشم بود ربطی به چپتر نداره ولی شمام باهاش گوش بدین حس خوبی میده :")


.

زین

بعد از رفتن هری پشت میز نشستم و فکر کردم...نمیتونم مانع خوشحالی هری بشم هری همین الانشم کلی سختی کشیده خیلی اذیت شده
در زده شد و منشی اومد داخل

"قربان راننده اومدن... متن مصاحبه رو بهتون بدم؟"

از جام بلند شدم و سمت منشی رفتم

"آره بدش به من"

منشی پوشه رو دستم داد کیفمو برداشتم و از دفتر رفتم بیرون

متن رو نگاه انداختم باید با لیام دربارش حرف بزنم این اولین مصاحبه ی رسمی لیامه

"قربان جایی باید برید؟"

"نه برو کاخ"

"بله قربان"

سوالای عادی و پیش پا افتاده مثلا این مصاحبه رسمیه چرا باید مثل یه سلبریتی با ما مصاحبه بشه؟!

وقتی وارد اتاق شدم لیام سرش توی یه پرونده بود اخم غلیظی روی پیشونیش بود و گاهی برمیگشت صفحه ی قبل گاهی برمیگش صفحه ی بعد

"سلام"

با صدای بلند سلام کردم تا بشنوه کاملا مشخص بود انتظار نداشت باهاش حرف بزنم حقم داره تو این دو روز بی دلیل ازش فاصله گرفتم

البته از نظر اون بی دلیل نه از نظر خودم!!

"سلام"

جوابمو داد و دوباره سرشو توی اون پرونده فرو کرد اصلا تو اون پرونده ی کوفتی چی هست که از من مهم تره؟!؟؟!!

"عام ...لیام متن مصاحبه رو بهم دادن میخواستم ببینم میای با هم حرف بزنیم دربارش چون اولین بارته میری مصاحبه ی رسمی اگه سوالیو خوشت نیومد حذفش کنیم"

سرشو از توی پرونده بلند کرد و بهم نگاه کرد

"باشه"

پرونده رو بست و هلش داد کنار،کتمو دراوردم و روی مبل انداختم و جلو رفتم

رو به روش نشستم با دیدن قهوش دلم بدجور قهوه خواست

"میخوای؟"

فک کنم متوجه نگاه گرسنم شد

"آره یهو دلم خواست "

"بیا اینو بخور من یکی خوردم"

"مرسی"

بدون حرف الکی ماگ قهوه رو ازش قاپیدم به کارم لبخند زد برگه رو از کیفم دراوردم و روی میز گذاشتم

Diplomat ~ by : Atusa20Where stories live. Discover now