46 *Bait

3.2K 566 441
                                    

سلام خوبید؟؟
کامنتا کم باشه پارت بعدو آپ نمیکنماااا
از ما گفتن بود

زین

"خب خیلی خوشحالم که قبول کردید جناب پین"

"مالیک هستن"

واین با تعجب نگاهم کرد به لیام اشاره کردم

"اوه بله خیلی خوشحالم که قبول کردید جناب مالیک"

"خواهش میکنم بخاطر شما نیست بخاطر خودمه"

"البته...بنشینید خواهش میکنم"

واین با لهجه ی خیلی غلیظ انگلیسیش گفت و من و لیامو دعوت به نشستن کرد

کنار لیام جا گرفتم و واین پروجکتور و روشن کن

"این جا دادگاهه...این سالن اصلی ایه که آقای مالیک توش..."

"لیام...لطفا لیام صدام کنین"

واین به لیام لبخند زد و دوباره سمت پروجکتور برگشت

"اینجا سالنیه که لیام توش دادگاه داره...اینجا دو تا از افراد من قرار میگیرن با لباس شخصی به عنوان هیئت منصفه...این طرف بادیگاردهای خود لیام در جایگاه تماشاگر میشینن... من و افراد پشت اتاق کنترل میشینیم...با این وسیله ی ارتباطی داخل گوش لیام من میتونم باهاش ارتباط برقرار کنم و این جی پی اس کوچیک در صورت گم کردنش بهمون کمک میکنی..."

گم کردن؟ یعنی این لعنتیا میخوان اجازه بدن اون به لیام نزدیک بشه؟!

"متوجه نشدم آقای واین...تروریست قراره به لیام نزدیک بشه؟"

"خیر جناب وزیر...من فقط احتمالشو دادم...اگه لیام خوب از پس نقشش بربیاد دیگه نیازی به درگیری نیست فقط کافیه اون رو به سمت ما بکشه...البته لیام پسر باهوشی به نظر میاد"

با لبخند به لیام نگاه کرد و لیام هم بهش لبخند زد
درست فهمیدم این الان داره جلوی من با لیام لاس میزنه؟؟

"البته که هست..."

بعد از اینکه واین کل نقشه رو توضیح داد منو لیام داخل ماشین نشستیم

"از پسش برمیای دیگه مگه نه؟"

وقتی لیام کنارم نشست پرسیدم ازش، لحنم پر از اضطراب بود

"آره برمیام...نگران نباش"

"خیلی نگرانم"

دستشو روی دستم گذاشت و بهم لبخند زد بخاطر لبخند شیرینش خندم گرفت و دستامو دو طرف صورتش گذاشتم و لباشو بوسیدم

توی بوسه جوابمو داد و عقب کشیدم

"این واین باهات لاس میزد خوشم نمیاد"

با اخم مصنوعی گفتم و لیام برای چند لحظه متعجب نگاهم کرد

"لاس میزد؟من متوجه نشدم"

Diplomat ~ by : Atusa20Where stories live. Discover now