Part 6

1K 134 14
                                    

[قبل شروع پارت یه توضیح بدم من برای اینکه بتونین تصور کنین براتون موزیک ویدئو میذارم که مثلا کار گروه ** هستش ، اینجوری حتی میتونین با اهنگای جدیدی هم اشنا بشین اون دختری که موهاش قهوه ای نارنجی مثلا نقش شادی رو داره دوستان ]
بالاخره قرار بود امروز دبیو کنیم ، موزیک ویدئو مون پخش بشه منی که دیروز کلی استرس داشتم بخاطر اون نامه ارامش غیر قابل باوری به دست اورده بودم.
برای اولین بار موهامو رنگ کرده بودم البته بنا به دیتور کمپانی اونم چه رنگی نارنجی ولی خوب بهم میومد ، یئون وو هم موهاشو کوتاه کرده بود ، شینجی که موهاش زرد کرده بود ولی هه سو میسو هردوشون موهاشون مشکی بود. در حال اماده شدن توی پشت صحنه بودیم و در حال اماده شدن ، برای رفتن روی استیج این اولین استیج من بود ولی در کما تعجب اروم بودم حتی شینجی که لیدر بود اضطراب داشت و این معلوم بود .
میکاپم که تموم شد هر چهار نفرشومو صدا زدم و دستاشونو گرفتم گفتم :" دخترا ما بهترینمونو نشون میدیم ، مگه نه شینجی !! ما حسابی تمرین کردیم پس امروز خیلی هم سخت نیس!!"
شینجی بهم نگاه کرد و مهربون لبخند زد " درسته ما امروز بهترینمونو انجام میدیم "
یئون وو :" ولی این استیج زندس!"
شادی:" این چه حرفیه یئون وو عزیزم تو حتی از همه ی ما بهتر اجرا میکنی ، تو واقعا عالی هستی فاییتینگ من همیشه هواتو دارم "
یئون وو :" اونی میشه بغلم کنی ؟"
لبخند زدم گفتم :" معلومه که میشه " و اونو در آغوش کشیدم .
میسو گفت :" لطفا .... منم "
خندیدم اون دستمو هم برای اون باز کردم ، ان هم سریع اومد تو بغلم .
نگاهی به هه سو و شینجی انداختم ، هه سو دستاشو پشتش جمع کرده بود و با پاش به زمین ضربه میزد و شینجی هم داشت مارو نگاه میکرد که گفتم :" شما دونفرم میتونین به جمع مون اضافه شین"
شینجی لبخند بزرگی زد و هه سو رو کشید و هر پنج نفرمون همدیگه رو بغل کردیم.
یئون وو:" اونی شادی ... تو مث بابام رفتار میکنی ، من بابامو خیلی دوس دارم اون همیشه بهم ارمش میده تو هم همینطور !"
خنددیم گفتم:" واقعا!!"
یئون وو :" اهوم !"
هه سو :" پس یعنی اونی شادی بابای ماس!"
میسو گفت :" اره اون مث بابا ها رفتار میکنه پس اونی شینجی هم مامانه "
شینجی گفت :" چی ؟!"
خندم گرفته بود .
یئون وو :" اره اونی شینجی مث ماماناس!"
شینجی :" یا !! تو !!....
که با وارد شدن چند نفر به اتاق انتظار بحثمون نیمه موند.
خوب رئیس ، منجیر اون سو و .... جلل الخالق جین سونبه نیم بود .
شاخام تو هوا معلق بود ، جین بی تی اسه ، نه!! ورد واید هندسام !!
با صدای شینجی برای احترام خم شدیم و شعار گروه رو تکرار کردیم.
رئیس :" خوب امیدوارم کارتونو بخوبی انجام بدید ، ما فقط اومدیم بهتون سر بزنیم "
جین :" درسته خانوما ، اون بیرون کلی طرفدار جمع شده و الان دارن وارد سالن میشن"
رئیس :" درسته ! واقعا فکر نمیکردم این همه بیان ولی این خیلی خوبه بیاین تمام تلاشتونو بکنید!"
جین با شوخ طبعی همیشگیش گفت :" درسته شما همتون زیبا هستین البته نه زیباتر از من پس ** فایتینگ!!"
هممون خم شدیم و تشکر کردیم. میکروفونامو و برداشتیم و اماده شدیم برای رفتن رو استیج.

Dream Where stories live. Discover now