Dream

Part 7

تو افکارم غرق بودم یعنی جینم الان یکی از سهمداران کمپانی بود و داشت ما رو حمایت میکرد صداش اومد و منو از افکارم بیرون کشید.

+من همه شما رو کم و بیش زمان کاراموزی زیر نظر گرفتم ، شما دخترا واقعا با استعدادین و باید بگم واقعا وضعتون از زمان دبیو ما بهتره پس یه امتیاز مثبت و امتیاز مثبت دیگه ،
به من اشاره کرد و گفت : ایشونن چون اون فیلم بازی کرده و اینم باعث شده که گروهتون قبل دبیو معروف بشه و اون یه خارجیه که تاحالا تو صنعت کی پاپ نبوده پس برای همه جالبه !؟
و سرشو کج کرد و لبخند زد و رو به من گفت:
+من تیکه هایی از سریال رو دیدم تو واقعا کارت خوب بوده ، تو هم مث تهیونگ با استعداد و زیبایی !

با خجالت از تعریفش سرمو خم کردم گفتم :" خیلی ممنونم سونبه!"
که در باز شد و پیشخدمت کم کم غذا های مختلفی رو روی میز چید و اروم اتاقو ترک کرد.
جین چاپستیکشو برداشت و به دنبالش رئیس اینکارو کرد .
+از غذا لذت ببرید بچه ها !
همگی مشغول خوردن شدن و من درگیر انتخاب که ایا اینو میشه خورد ، ایی قیافش چرا این شکلیه این چیه خدای بزرگ!!
شینجی که دیگه به این کارای من عادت کرده بود ، زود چیزایی که میتونستم بخورم رو برام تو ظرفم گذاشت و مهربون لبخند زد.
واقعا ازش ممنون بودم چون اگه اون نبود من تا صبح باید دنبال چیزایی میگشتم که بتونم بخورم و حتما از گشنگی هلاک میشدم.
بعد تموم شدن غذا منیجر یه عکس گروهی ازمون گرفت ، تا اولین شام دسته جمعی باشه و یادآور روز دبیو .
یئون وو زود اون عکس رو گرفت و گفت خوب اولی پست توییترمون جور شد.
و اونو سریع اپ کرد" اینم از اولی روز"

********

بعد از اون روز دیگه جینو ندیدم ، قرارم نبود ببینیم چون فقط رئیس بود و اون روزم لطف کرده بود و شخصا ما رو شام دعوت کرده بود.
ما هم هروز تمرین میکردیم ، تا در موزیک شو های مختلف اجرا کنیم .
اجرا کردن در حالی که طرفدارا مارو نگاه میکردن و تشویق میکردن شیرین بود اینقدر شیرین که خستگی رو برامون بی معنی میشد .

یکی از روزا که در حال اماده شدن توی پشت صحنه بودیم، داشتم تو آینه تیپمو بررسی میکردم ، واقعا دوسش داشتم راستش از لباسای زیاد لخت خوشم نمیومد و توش راحت نبودم دلیلشم نمیدونستم شاید بخاطر داشتن حجاب تو ایران بود یا هم کلا خوشم نمیومد شایدم هیکلمو دوس نداشتم ولی خوشبختانه استالیست همیشه لباسای خوبی بهم میداد و من هروز براش دعا میکردم و ازش ممنون بودم.