هی گایز از چپتر اول فف bloody painting لذت ببرین، و اینکه لطفا ی فف رو از چپتر اول و دوم قضاوت نکنین:)، ووت و کامنت یادتون نره*این فن فیک 2020 نوشته شده و اولین فن فیک منه پس اگر جایی غلط املایی دیدین یا دستورات نگارشی رعایت نشده متاسفم، طبق ویژگی های واتپد نمیشه برگردم و دوباره ادیت کنم چون کامنت ها میپره.
~~~
-ددی ددی اونو ببین من ازونا میخوام ببین دست پسره چیه...
لویی به پاستیلای رنگی نگاه کرد و با لبخند روبه پسرش گفت
-پاستیل میخوای سوییت هارت؟بن لباشو آویزون کرد و سرش رو تکون داد.
-اوهوملویی چند دلاری از کیف پول چرمش بیرون کشید و به دست بن داد
-بیا عزیزم هرچقدر دوست داشتی بگیر.
بن با خوشحالی پول رو گرفت و به سمت جایی که بچه ها جمع شده بودن و پاستیل میخریدن دویید. هنوز چند قدمی نرفته بود که با پسری بزرگتر از خودش برخورد کرد و هردو محکم به زمین خوردن.
پسر بزرگتر عصبی شد و شروع به داد زدن کرد
_مگه کوری احمق؟ ببین همه جام گلی شد.بن از صدای بلند پسر جا خورد ولی کم نیاورد و با مشتای کوچیکش پرید به پسر.
لویی با دیدن درگیری بن با اون پسر سریع به سمتشون رفت و اون هارو از هم جدا کرد
-هی هی هی آروم باشین.
لویی به سر و وضع بن نگاه کرد که سر زانو هاش کمی خراش برداشته بود. به پسر روبرش لبخند زد و دستش رو روی شونه ی پسر گذاشت...
-عذر میخوام باید بیشتر دقت میکرد.
بن با حرص به لویی نگاه کرد و گفت
- ددی مگه ندیدی بهم گفت احمق... ببین زانومو چیکار کرد.لویی دست دیگش رو پشت کمر خودش برد. مشتش کرد وانگشتش رو بالا اورد.
این علامت رو کسی جز مردی که کمی اونطرف تر پشت رنجروور مشکی نشسته بود، ندید.
مرد با دیدن علامت بلافاصله چیزی زیرلب گفت، انگار که با کسی تماس گرفته بود.
لویی با لبخند رو به پسر عصبیش گفت
-عزیزم من دوست دارم تو با بقیه خوب رفتار کنی نه اینکه هروقت کسی تصادفی به تو برخورد کرد بی ادبانه جوابش رو بدی.
YOU ARE READING
Bloody Painting [L.S][Z.M]
Fanfiction-Complete- -ادما سرگرمم میکنن. تغییر دادنشون جالبه. با بقیه تنها کاری که میکردم این بود که مرگشون رو به زیبایی تبدیل کنم اما این یکی باعث میشه بخوام به یک چیز دیگه فکر کنم اونم تغییر دادن شخصیتشه. اینکه میخواستی زبونشو ببری ولی بعدا با یک کاره دیگه...