نمیدونم توجه کردید یا نه اما متاسفانه طی یه اتفاق فیکشن های قبلی پاک شد ( حیف ۶ ۷ کا ویو که پرید)
به هر حال من برگشتم با یه داستان جدید . حمایتم کنید غم اون قبلیا رو بشوره ببره ممنون ❤.
.
. ❗خلاصه داستان بیانگر کل داستان نیست ❗لی تاپ
کمدی نیست _ هپی اند _ انگست _
_______________زین یه دزده...نه اشتباه نکنید. اون نه قلب کسیو دزدیده نه مرد کسی رو. اون یه دزده که برای جور کردن پول بدهی ای که گردنش مونده جیب مردم و خالی میکنه.
رویای خودش رو داره... یه عشقِ یکطرفه داره و خواهر برادری که نمیخواد پیششون شرمنده بشه ...
اما همه اینا از بین میره... تاریکی میمونه و تاریکی.
و ذهنی که دیگه با هیچ چیز آروم نمیگیره....________________
STAI LEGGENDO
eternal war جنگ ابدی
Fanfiction[کامل شده] ziam 🔞 حالا اون اینجا بود ... در حالی که از دست رفتن باکرگی پسر ۱۶ ساله رو به روش رو تماشا میکرد ... بدون اینکه حرکتی کنه ... بدون اینکه نجاتش بده. **اسامی ذکر شده در داستان هیچ ارتباطی با اشخاص در دنیای واقعی ندارند و صرفا ، برای در...