Jungkook~
پنج دقیقه ای بود که ایمیلمو ارسال کرده بودم که صدای گوشیم اومد و نشانه ی این بود که پیام اومده
رفتم گوشیمو چک کردم و دیدم هان گفته که درخواست استعفامو قبول نمیکنه
آهه حالا چیکار کنم؟؟؟
بهش گفتم میشه شماره تهیونگ رو بهم بده
بعد از چند دقیقه شمارش رو فرستاد
رفتم سریعا بهش پیام دادم
Kookie :
سلامTae tae :
سلام . شما؟Kookie :
جونگ کوکم ، شمارتون رو از اقای هان گرفتمTae tae :
آها خب جونگ کوکا چیکار داشتی؟Kookie :
من امروز استعفامو به آقای هان اعلام کردم و اون قبول نکرد ، شما میتونید کمکم کنید؟Tae tae :
عام آره ولی به یه شرط
Kookie :
به چه شرطی؟ هر چی باشه قبول میکنمTae tae :
به شرط اینکه باهام اینقدر رسمی حرف نزنی
همکار و دوستا با هم اینقدر رسمی نیستن کوکیKookie :
آه حتما تهیونگی ( سسنینسنینیینینسنین )Tae tae :
خب بزار ببینم چیکار میتونم برات بکنم کوک
Taehyung :
از تلگرامم بیرون اومدم و توی ایمیل رفتم و روی ایمیل آقای هان زدم
" سلام آقای هان ، با اون کاری که دیروز کردین تصمیم گرفتم کلا از بازی کردن فیلم استعفا بدم و اینکه دیگه قرار نیست جونگ کوک هم توی فیلمتون بازی کنه ، اگر هم شما قبول نکنید ما دیگه سر فیلم برداری نمیام ، کیم تهیونگ- " و دکمه ی ارسال رو زدم
دوباره وارد چتم با جونگ کوک شدم و بهش پیام دادم
Tae tae :
خب کوکی منم استعفا دادم دیگه راحت میشیمKookie :
وای چی؟؟ من نمیخواستم به خاطر من کارتون رو از دست بدین
Tae tae :
کوکی نمیفهمم چی نوشتی میشه برام ترجمش کنی؟
Kookie :
آه باشهوای چی؟؟ من نمیخواستم به خاطر من کارتو از دست بدی
Tae tae :
حالا بهتر شد ، کوکی مهم نیست عذاب وجدان نداشته باش حتی اگه توام از من کمک نمیخواستی من از بازیگری تو اون فیلم استعفا میدادم ، معلوم نیست بعد از تو میخواست چیکار کنهKookie :
میتونم یه سوال بپرسم؟Tae tae :
حتماKookie :
ما الان دوستیم؟
Tae tae :
صد در صد شک نکنKookie :
یکی دیگه هم بپرسم؟Tae tae :
بپرس کوکیKookie :
میتونم ته ته صدات کنم؟Tae tae :
حتماKookie :
فقط یکی دیگهTae tae :
آه خدا گیر یه خرگوش کنجکاو افتادم
بپرس عزیزمKookie :
چند سالته؟Tae tae :
24 سالمه کوکKookie :
اوووو پس باید هیونگ صدات کنم ، من 20 سالمهKookie :
هیونگ....Tae tae :
جانم؟ ( میشه تشنج کنم؟ )Kookie :
نمیدونم چرا ولی همین الان خیلی باهات حس راحتی میکنم.... دوستی باهات حس خوبی بهم میده هیونگ... عام فقط میخواستم بگم که من زود وابسته میشم ، اگر دیدی خیلی باهات احساس صمیمیت میکنم بدون بهت وابسته شدم ، پس... لطفا تو اون زمان تنهام نزار... من همینطوری پدر و مادرمو از دست دادم ، امیدوارم تو و جیمین هیونگمو از دست ندم
Tae tae :
آه کوکی من هیچوت تنهات نمیزارم بهت میچسبم هیچ جا هم نمیرم
Kookie :
ممنون هیونگی:*:*:*:*:*:*:*:*:*:*:*:*:*:*:*:*:*:*:*:*:*:*:*:*:
خب میدونید؟
آدم خیلی جوگیریم
تا ۱۰ ، ۱۵ پارت آپ نکنم خلاص نمیشم :/
دیگه هیچیییی
good night 🦋
بایییییییی
YOU ARE READING
Cute bunny
Fanfictionکاپل : تهکوک ، یونمین ، نامجین و یک عدد هوسوک سینگل که خودم حالا بعدا یکی رو براش جور میکنم 😐😂 ژانر : کمدی ، ددی کینگ ، اسمات و آمپرگ =) یه توضیح همین اول کاری بدم ، اینکه تو این فیک تهیونگ تاپه و جونگ کوک باتم و ورس نداریم جونگ کوک به لباسای دخ...