Taehyung~
گذاشتمش تو ماشین و خودم سمت قسمت راننده سوار شدم
سمت خونش حرکت کردم و وقتی رسیدم در جونگ کوک رو باز کردم و دوباره براید استایل بغلش کردم و سعی کردم کارت مخصوص درشو از جیبش در بیارم
کارت رو گذاشتم روی دستگیره در و درو باز کردم
وای چه خونه ی کیوتی شبیه خودشه خونش
همه ی درارو باز کردم تا بتونم اتاق خوابشو پیدا کنم
دقیقا آخرین دری که باز کردم اتاق خوابش بود
خواستم بزارمش روی تخت که شونه هامو گرفت و سمت خودش کشید
تعادلمو از دست دادم و روی جونگ کوک افتادم
و متاسفانه پاهاش باز بود و من دقیقا وسط پاهاش قرار گرفتم
سعی کردم بلند شم ولی ولم نمیکرد... بیخیال تلاش کردن شدم و همونجوری موندم و هوفی از خستگی کشیدم
جونگ کوک رو با خودم بلند کردم و پتو رو روی خودمون کشیدم
خداااا عین کوالا چسبیده بهم ( دلتم بخواد )
سرمو گذاشتم روی سینش و میخواستم بخوابم...... البته اگه بتونم
*****************&&&***************
سلامممم
چطورین با آپ های بی موقع مننننننن
چقدر یک آدم میتواند جوگیر باشدددد
و بدانید و آگاه باشید که حس آپ اون یکی فیک نیس
بخدااااااا نیسسسس
وگرنه مریض نیستم
ولی احتمالا فردا آپ میشه
خب دیگه شبتون بخیر و بای بای :)♡
![](https://img.wattpad.com/cover/262829579-288-k572511.jpg)
YOU ARE READING
Cute bunny
Fanfictionکاپل : تهکوک ، یونمین ، نامجین و یک عدد هوسوک سینگل که خودم حالا بعدا یکی رو براش جور میکنم 😐😂 ژانر : کمدی ، ددی کینگ ، اسمات و آمپرگ =) یه توضیح همین اول کاری بدم ، اینکه تو این فیک تهیونگ تاپه و جونگ کوک باتم و ورس نداریم جونگ کوک به لباسای دخ...