صدای ناله جونگکوک توی اتاق میپیچید و هر لحظه با ضربه های محکمی که تهیونگ بهش میزد بیشتر میشد: " آهه مستر لـ-لطفا "
« Flash back one hours ago »
جونگکوک توی بغل تهیونگ لم داده بود و با لباسش ور میرفت ( لباس تهیونگ)
_" من حوصلم سر رفته "
کوک گفت و لباس تهیونگ رو کشید_" میتونیم کارای خوب خوب بکنیم! "
تهیونگ گفت و لبخند شیطانی زدجونگ کوک مشت نه چندان ارومی به سینه ی تهیونگ زد و سرش رو توی گردن تهیونگ برد
تهیونگ موهای ابریشمی خرگوش توی بغلش رو ناز کرد و دستش رو روی کمرش گذاشت_" جدیدا خیلی لوس شدیا "
تهیونگ گفت و خنده ای کردجونگ کوک چشم غره ای که از دید تهیونگ پنهان بود رفت : " لوس خودتی بیتربیت.. باید میگفتم عمته ولی خب هرچی! "
جمله ی اخرش رو اروم تر گفتتهیونگ که با شمیدن جمله ی دوم کوک خندش شدت گرفته بود چنگی به لباس جونگکوک زد
_" خب مردی.. بیا فیلم ببینیم! "
جونگ کوک گفت و تلوزیون رو روشن کردتهیونگ با سرفه ای خندش رو قطع کرد و جونگ کوک رو بیشتر به خودش فشرد :" اوکی بزار. "
جونگ کوک سیدی یکی از فیلم هایی رو که از دوستاش تعریفش رو شنیده بود داخل dvd گذاشت ( داخل dvd میزارن دیگه؟ 😐)
_____________________
نیم ساعتی بود که فیلم شروع شده بود و بازیگر های داخل فیلم در حال عشق بازی بودند
هر لحظه هجوم خون به گونه های جونگ کوک بیشتر میشد و اتفاق های ناجوری برای پایین تنشون میوفتاد که باعث میشد شب طولانی ای رو سپری کننجونگ کوک کمی روی پای تهیونگ جا به جا شد که باعث شد تهیونگ 'آه' کوتاهی بکشه و دست هاش رو دور کمر جونگ کوک حلقه کنه
+18
پسر کوچکتر برگشت تا چیزی به تهیونگ بگه ولی تا خواست لباس هاش رو از هم فاصله بده لب های تهیونگ روی لب هاش نشست و شروع به بازی گرفتن زبون و لباش شدتهیونگ جونگ کوک رو روی مبل پرت کرد و بوسه ای روی گردنش گذاشت
کمی تیشرت کوتاهش رو بالا زد و شروع به گذاشتن لاو مارک هایی که همین الان رنگشون به قرمزی میزد کرد
لاو مارک های رو با بوسه ی آرومی تموم میکرد جاش رو ملیسیدتهیونگ داشت طعم شیرین تن پسر نهایت لذت رو میبرد و این حس رو به جونگ کوک هم منتقل میکرد
لباس های جونگ کوک و تیشرت خودش رو در اورد و گوشه ای پرت کردجونگ کوک رو با پوزیشن 69 روی خودش گذاشت ( خدایا نجاتم بده)
پسرک شلوار تهیونگ رو کمی پایین کشید و دیکش رو وارد دهانش کرد و شروع کرد به زدن مک های شلخته ای که به تهیونگ لذت وصف نشدنی ای میدادبعد از چند ثانیه لذتی به بدنش وارد شد که باعث شد دست و پاهاش شل بسه و بخواد بیوفته اما دست های تهیونگ روی باسنش مانع این میشد
تهیونگ کمر جونگکوک رو گرفت و اون رو روی دیکش نشوند
«End of flashback»
جونگ کوک توسط دست های پسر بزرگتر روی دیک تهیونگ بالا و پایین میشد و حتی فرصت نفس کشیدن نداشت
الان میفهمید برای چی دوستاش از اون فیلم لعنت شده تعریف میکردن!با خوردن دیک تهیونگ به نقطه ی حساسش جیغ بلندی کشید که باعث شد ضربه های محکم و عمیق تهیونگ دوباره به همون نقطه بخوره و صدای زیبای جونگ کوک رو در بیاره
صدای خوردن بدن هاشون توی خونه می پیچید و این بیشتر برای چشیدن طعم یکدیگر دیوونشون میکرد
تهیونگ وقتی حس کرد نزدیکه سرعتش رو بیشتر کرد و با ضربه ی اروم و عمیقی داخل جونگ کوک کام شد
بوسه ای روی سر جونگ کوک گذاشت و براید استایل بغلش کرد و توی اتاق خواب بردش : " عالی بودی بیبی! خوب بخوابی فرشته ی من "
و تنها چیزی که از جونگ کوک دریافت کرد لبخند عمیق و زیباش بودکنار جونگ کوک دراز کشید و اون رو توی بغلش کشید و بوی رز بدنش رو وارد ریه هاش کرد
بعد از چندی بالاخره به خواب رفت____________________________
سیلاممم
سنبکطمسمسملخبن اصلا توی برنامه نبود که اسمات بنویسم ولی شت... نوشتم
در هر صورتتتت امبدوارم خوشتون اومده باشه
چند تا حرف داشتم
امروز میخواستم یه آبمیوه ای چیزی بخورم
بعد فکر میکنید چی دیدم؟ 🙂🙂🙂🙂اینو 🙂🙂🙂
نوشابه سیب گاز دار با طعم بلوبری؟ 🙂
حاوی شربت ذرت؟ 🙂
سیریسلی؟ 🙂🙂🙂بعد اینکه.. چقدر برقا میرههههه 😐
هر دو دیقه یه بار میره بعد تا دو ساعت نمیاد 😐نون و پنیر شلقم رفتنه برق تو حلقم 🙂🙂
اینو ترندش کنید تا ترندتون نکردم 🙂الان یه سریا میان میگن شلغمه نه شلقم
خو خواهر من تو قافیه رو نگاه کن چیکار به املاش داری 🙂اعصابم خورد شده دیگه :|
همین دیگهه امیدوارم خوشتون اومده باشه
شرط ووت: ۴۵ تا
و اینکه تا پارتی دبگر باییییی 🥺♥
YOU ARE READING
Cute bunny
Fanfictionکاپل : تهکوک ، یونمین ، نامجین و یک عدد هوسوک سینگل که خودم حالا بعدا یکی رو براش جور میکنم 😐😂 ژانر : کمدی ، ددی کینگ ، اسمات و آمپرگ =) یه توضیح همین اول کاری بدم ، اینکه تو این فیک تهیونگ تاپه و جونگ کوک باتم و ورس نداریم جونگ کوک به لباسای دخ...