وارد بار شدن و این مساوی بود با پیچیدن بوی تیز الکل و سیگار زیر بینیشون که باعث شد جونگکوک یه لحظه حالش بد شه و چشماش رو ببنده
جکسون هم با بوی بد الکلی عقی زد
بعد ازینکه بو براشون عادی شد رفتن روی یکی از مبل ها نشستن ولی جکسون رفت برای خودش یه نوشدنی که الکلش بالا باشه سفارش بده تا به قول خودش یه شب رو حال کنه
بعد ازینکه سفارشش رو به بارمن گفت رفت و کنار جونگکوک نشست
جکسون : خب چه خبر پسرم؟؟
کوک : هیونگ ما فقط پنج سال اختلاف سنی داریم و اینکه اگر هم تو واقعا بابای من باشی یه پسر با باباش نمیاد بار
جونگکوک همه ی اینارو تند گفت و با حالتی پوکر و عصبی به جکسون گفت
جکسون : هییی پسر آروم باش پریودی مگه؟
کوک : بودم الان نی- نهههه پریود نبودم اذیت نکن
جکسون که با حرف جونگکوک مشکوک شده بود با حالتی ناباورانه پرسید "- واقعا پریود بودییییی "
جونگکوک هم که دید چاره ای جز اینکه واقعیت رو بگه نداره هوفی کشید
کوک : آره هیونگ
جکسون : وایییی تو رحم داری
کوک : آره... متاسفانه
جکسون : واییییی چرا متاسفانههه بالاخره دایی میشمممم... شایدم عمو؟
کوک : به همین خیال باش ( هه- )
بارمن بالاخره نوشیدنی جکسون رو اورد و اون رو جلوش گذاشت
پسر اون رو کامل سر کشید و منتظر شد که کمی مزه ی تلخ الکل از دهنش بره
و حالا بعد از دو سه دیقه جکسون مست و سرخوش داشت دیوونه بازی درمیاورد
کوک : زرافه ی خر اخه چرا اینقدر میخوریییی بزار برم برات آب بیارم
جکسون : نهههه سمیه نروووو
کوک : وات د هل میخوام برم آب بیارم برات
جکسون : ماماننننننن نروووووو
پسرک که دید جکسون داره برای خودش چرت و پرت میگه به توجه بهش رفت تا از بارمن آب بگیره
منتظر شد که بارمن براش آب رو بیار که حس کرد کسی دستش رو گرفته
برگشت و مردی تقریبا چهل ساله رو دید که با مشت های قویش بازوش رو گرفته و با دست آزادش به کمرش چنگ میزنه
جونگکوک دستش رو آزاد کرد و مرد رو هل داد ولی موفق به دور کردن اون از خودش نشد
یهو با کشیده شدن یقش به عقب سرش رو به عقب برگردوند و جکسون رو دید
جکسون : هو یارو چیکار میکنی
- : شما کی باشین؟
جکسون : من باباشم
کوک : پنج س-
جکسون : خفه
- : قانع نشدم و تو... این دفعه خوب در رفتی هرزه
جکسون : ننت هرزس مرتیکه گمشو تا به خاطر دست درازی به پسرم نزدمت
- : خیلی خب
این رو گفت و از دو پسر دور شد
کوک : زرافه تو از کی بابای من شدی
جکسون : کوتوله من همیشه بابات بودم
همینطور بحث میکردن که بالاخره از بار اومدن بیرون و سمت خونه رفتن ...
___________()()()____________()()()________
سلاممممممممم
از الان اعلام میکنم جکسون بابای کوکه حرفم نزنید
کی فکر میکرد تو بار قراره جکسون به کوک تجاوز کنه؟ :/
هار هار فیک من قابل تشخیص نیس 😂😎
اگه بهتون بگن یه وانشات اسمات تهکوک بنویسین و بدین ته و کوک بخونن و ما در ازاء-اش بهتون پونصد دلار میدیم چیکار میکنین؟؟
به شخصه مینویسم 😂😂😂
من برم دیه بایییی 💕
YOU ARE READING
Cute bunny
Fanfictionکاپل : تهکوک ، یونمین ، نامجین و یک عدد هوسوک سینگل که خودم حالا بعدا یکی رو براش جور میکنم 😐😂 ژانر : کمدی ، ددی کینگ ، اسمات و آمپرگ =) یه توضیح همین اول کاری بدم ، اینکه تو این فیک تهیونگ تاپه و جونگ کوک باتم و ورس نداریم جونگ کوک به لباسای دخ...