ما هیچ ما نگاه 👀💦
^<>^ back door ^<>^ ( stray kids )
*************
Tae tae : خوش گذشت =)
@mochi : خیلی هم عالی ، فقط کجا رفته بودین؟
@Tae tae : @mochi هیچ جا 🙄
@Kookie : خوش گذشت؟ نه واقعا خوش گذشت؟ به خاطر جنابعالی لبام ورم کرده :\
@Tae tae : @kookie عزیزم آروم باش خوب میشی حالا
@ayda : @kookie کیم تهیونگ بچمو چیکار کردی؟ 🔪
ولی دیدین گفتم؟ تهکوک ایز ریل 😎🖕🏾@Tae tae : @ayda نونا منو نخور
( اینکه بهش میگه نونا یه سری توضیحات داره اخر پارت بهتون میگم )@Min-hee : اوپااا چرا با این پسره ی هرزه میگردی 😖👉👈
@Tae tae : @Min-hee مین هی حواست به حرف زدنت باشه
@Min-hee : @Tae tae یااا اوپا تو با من به خاطر این پسره اینجوری حرف میزنی؟؟؟
تهیونگ ترجیح داد که جواب مین هی رو نده ( بچه ها خونه تهیونگن )
کوک : تههههه
ته : یا خدا چیه؟
کوک : یونتان خونه تنهاس ، وای بچمممم اگه گشنش شده باشه چیییی... بیا بریم بیاریمش هم برای خودم لباس برمیدارم هم برای شام یه چیزی دم راه میخریم میخوریم
ته : نفس بگیر! اوکی الان میریم میاریمش .
کوک : ممنون
.
.
.
.
.
.دم در خونه جونگکوک پارک کرد و صدای جونگکوک رو شنید
کوک : ته تا من میرم یونتان و لباسامو بردارم میری یه چیزی بخری؟؟
ته : اوکی هر وقت اماده بودی زنگ بزن بیام
پسرک سریع کلید رو توی قفل چرخوند و وارد خونه شد و بلافاصله تهیونگ که منتظر بود جونگکوک وارد خونه بشه توی خیابون ویراژ گرفت
پسر مو خرمایی وارد خونه شد و جسم سیاه کوچیک و مچاله شده ای روی دسته ی مبل دید ، سمت مبل قدم برداشت و نگاهی به سگ کرد
لبخندی زد و طبقه ی بالا رفت تا لباس هاش رو برداره ( همون اتاق لباساش )
YOU ARE READING
Cute bunny
Fanfictionکاپل : تهکوک ، یونمین ، نامجین و یک عدد هوسوک سینگل که خودم حالا بعدا یکی رو براش جور میکنم 😐😂 ژانر : کمدی ، ددی کینگ ، اسمات و آمپرگ =) یه توضیح همین اول کاری بدم ، اینکه تو این فیک تهیونگ تاپه و جونگ کوک باتم و ورس نداریم جونگ کوک به لباسای دخ...