"'"-__ your power __-"'"' ( billie eilish )
**********
تهیونگ از حموم بیرون اومد و لباساش رو پوشید و موهاشو خشک کرد و بعد از اون سر میز غذا خوردی رفت ( عکس خونه ی تهیونگم اخر پارت میبینید )
ته : چه بوی خوبی میده!
کوک : فست فوده دیگه میخوای بوی خوبی نده؟
ته : راست میگیا.
کوک : من همیشه راست میگم!
ته : جدا باید جین هیونگو ازت دور کنم تا بیشتر از این روت تاثیر نزاشته.
کوک : هوففف خیلیخوب حالا حرف زدنو تموم کنید و بفرمایید غذاتونو میل کنید
ته : رسما بهم گفتی خفه شم دیگه
کوک : واو تو خیلی باهوشی
ته : ممنون از این همه احساسی بودنت
کوک : خواهش میکنم
( غذاشون ، مک دونالزه 😂😂😂 )
.
.
.
.
.غذاشون تموم کردن و روی مبل نشستن
کوک : خب چیکار کنیم؟
ته : بریم بخوابیم
کوک : یااا من خوابم نمیاد و اگه خوابم نیاد نمیزارم توام بخوابی
ته : فردا صبح زود میخوام برم مصاحبه بخدا
کوک : خب که چی منم میخوام برم
ته : عه چرا به من نگفتی
کوک : یادم رفت
ته : برای همون عکاسی که گفته بودی؟
کوک : اره
ته : کدوم کمپانی میخوای بری؟ ( کمپانی مدلینگه عکاس هم به هر حال باید داشته باشه 😐 )
کوک : k.m
ته : جدا؟!!!
کوک : آره چیه مگه
جونگکوک با نگاهی سوالی به تهیونگ نگاه میکرد و منتظر بود جوابی از طرف تهیونگ دریافت کنهته : منم برای مدلینگ همونجا فردا میرم مصاحبه
نفس راحتی کشید و روی مبل ولو شد : اخیش حداقل یکیو اونجا میشناسم
YOU ARE READING
Cute bunny
Fanfictionکاپل : تهکوک ، یونمین ، نامجین و یک عدد هوسوک سینگل که خودم حالا بعدا یکی رو براش جور میکنم 😐😂 ژانر : کمدی ، ددی کینگ ، اسمات و آمپرگ =) یه توضیح همین اول کاری بدم ، اینکه تو این فیک تهیونگ تاپه و جونگ کوک باتم و ورس نداریم جونگ کوک به لباسای دخ...