part 26 💫

1.7K 206 27
                                    

تقریبا غروب شده بود و بعد از یه عالمه بازی کردن و چرخیدن همه خسته بودن

از همه منظورم فقط جونگ‌کوک و تهیونگه چون بقیه داشتن برای بهم رسوندن این دو تا نقشه میکشیدن و خستگی ناپذیر بودن

جونگ‌کوک و تهیونگ از شدت خستگی خوابشون برده بود‌..‌. جونگ‌کوک سرش روی شونه های تهیونگ بود و عین خرگوشایی که کل روز رو در حال دوییدن بودن و الان خسته بودن خواب بود

 جونگ‌کوک سرش روی شونه های تهیونگ بود و عین خرگوشایی که کل روز رو در حال دوییدن بودن و الان خسته بودن خواب بود

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


جین : وایییی نگاشون کن چقدر کیوت خوابیدننننن ینلنثنفکق

نامجون : عزیزم میشه آروم باشی؟

جین : ساکت شو تا با کفگیر نزدم تو سرت

و دوباره برای دو پسر جوون ذوق کرد

تهیونگ خواب بودن... بدون اینکه بدونن هیونگاشون چقدر ازشون عکس و فیلم گرفتن ( خدایا ازین هیونگا نصیب همه بکن )

بعد کلی ذوق کردن خودشونم خوابشون برد ... دقیق تر ، غش کردن از خستگی

چیه؟ شما هم از صبح میومدین خونه ی یکی بازی میکردید بعد میرفتید بیرون میچرخیدید و کلی دنبال همیدیگه میکردید شبش غش نمیکردید؟ :/

هی خواب بودن که صدای در اومد و نشون ازین میداد که یکی اومده توی خونه و دقیقا بعد از اون صدای زنی شنیده میشد

" تهیونگ؟ ".

________________________________________

سلام بر همگییییی

میخوام یکی از روزمرگی هام وقتی میخوام آپ کنم رو بهتون نشون بدم

من : *میرم توی اینستا/ پینترست که عکس برای کاور پیدا کنم

من : * بعد از یک ساعت گشتن میاد بیرون و میرم تو واتپد

من : عه یادم رفت عکس کاور رو پیدا کنم

من : *دوباره بر میگردم توی اینستا

دقیقاااا همینه 😐

خیلی رو مخه یونو؟

برای یه چیز دیگه میرم تو اینستا بعد یادم میره اصن میخواستم چیکار کنم 😑

من برم دیگه

باییییییی

Cute bunny Where stories live. Discover now