اوفففف کاور 🤤
○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○
رسیدن به مهمونی و به ویلای بزرگی رسیدن که جونگکوک با دیدنش نزدیک بود دهنش اندازه ی عرض باسنش باز شه
+... واووو
تهیونگ با دیدن واکنش جونگکوک خنده ی ریزی کرد
تهیونگ از ماشین پیاده شد و در رو برای جونگکوک باز کردجونگکوک از ماشیم پیاده شد و دستاش رو دور بازوی تهیونگ حلقه کرد
رفتن داخل و جونگکوک وقتی مهمونی رو دید شوک بزرگ دیگه ای بهش وارد شد ولی خودش رو جم و جور کرد
+ اوم تهیونگ هیونگ اینجا خیلی خوشگله
_ میدونم کوکی
+ هی تهیونگا تو قصد نداری با من برقصی ؟
_ ببخشید ولی قصدو دارم
+ نهههه من با این کفشا راحت نیستم ، کاش کلا نمیپوشیدمشون ، خلاصه بگم من نمیام برقصم یهو زرتی میخورم زمین
YOU ARE READING
Cute bunny
Fanfictionکاپل : تهکوک ، یونمین ، نامجین و یک عدد هوسوک سینگل که خودم حالا بعدا یکی رو براش جور میکنم 😐😂 ژانر : کمدی ، ددی کینگ ، اسمات و آمپرگ =) یه توضیح همین اول کاری بدم ، اینکه تو این فیک تهیونگ تاپه و جونگ کوک باتم و ورس نداریم جونگ کوک به لباسای دخ...