جونگکوک دائم میرفت تو دسشویی تا خودشو چک کنه
( عکسشو نیافتم 💔🚶♂️ )
یونگی : کوک مگه اسهال گرفتی هی میری دسشویی
کوک : عهههه هیونگ کار دارم
یونگی : داری بمب میزاری بکشیمون؟
کوک : تو منو یه قاتل زنجیره ای که اسهال داره میبینی
یونگی : دقیقا
جونگکوک هوفی کشید و بغل گوش جیمین گفت :" هیونگ دلم داره جرم میده ".
جیمین : عادیه کوک
جونگکوک با تیر کشیدن زیر شکمش تو خودش مچاله شد
تهیونگ : کوک مشکلی هست؟ یه جوری شدی
کوک : ن-آیی نه خوبم اصن عالی
جیمین تیشرت جونگکوک رو کشید و باهاش حرف زد : کوک تو این مدت اصلا نباید تحرک زیاد داشته باشی ، نپر یا ندو وگرنه وقتی نشستی به دل درد بدیو تجربه کنی دقیقا مثل الان
کوک : من گوه بخورم تحرک کنم
جیمین به حرفش نخودی خندید و سرشو سمت بقیه برگردوند ولی با چیزی که یادش اومد دوباره سمت کوک برگشت
جیمین : هوی یارو باید تو این مدت خودتو گرم نگه داری ، چربی نخور و چیزای سردم نخور دوغ و کمیچی هم اصلا نخور ( کلا نباید ترشی بخورید من یه ترشی کره ای مثال زدم ) خیلی چیزای دیگه الانم جین هیونگ داره چایی بابونه درست میکنه
کوک : باشه
جین چایی هارو براشون اورد
تهیونگ : هیونگ چرا یکیش رنگش فرق داره؟
جین : برای کوکه
تهیونگ : خب چرا؟
جین : یکم دلش درد میکرد اینو براش درست کردم
تهیونگ : عه باشه
کوک : جیمین هیونگ فردا میای بریم خونه ی من یکم لباس بیارم؟
جیمین : آره
جونگکوک در اصل مشکلش لباس نبود ، لباس زیر و پدش بود
جین : اوکی چاییاتونو بخورین که با دستپخت بینظیرم غذا درست کردم
همه به حرفش خندیدن و شروع به خوردن چاییاشون کردن ...
________________________________________
بچم مرد از دل درد 😐💔
من هی میخوام شرط ووت بزارم دلم نمیاد 😒🔪
خودتون ووت بدین دیگه فرزندانم
حمایت حمایت .... دیگه نمیدونم
خب دیگه حمایت کنید ، باییییییی
YOU ARE READING
Cute bunny
Fanfictionکاپل : تهکوک ، یونمین ، نامجین و یک عدد هوسوک سینگل که خودم حالا بعدا یکی رو براش جور میکنم 😐😂 ژانر : کمدی ، ددی کینگ ، اسمات و آمپرگ =) یه توضیح همین اول کاری بدم ، اینکه تو این فیک تهیونگ تاپه و جونگ کوک باتم و ورس نداریم جونگ کوک به لباسای دخ...