°پارت بیست و هفتم°

339 84 6
                                    

- کیس در کار نیست تا وقتی خودشون بگن و اگر اجازش رو بدن یه بوسه ی ساده بدون دخالت زبونه؛ پس لطفا رعایت کنید. نمیتونید زیاد حرفای...

- هیونگ بار اول نیست تو اینجور برنامه هاییم، فقط بار اوله که به عنوان کاپل توشیم.

بکهیون هم تایید کرد و دست لوهان رو گرفت.
- نگران نباش. حالا که اینجا کاری ازت بر نمیاد با سهون این سه روز رو برین مسافرت یا دیت؛ بدون ما خوش بگذرونین یکم.

لوهان اجبارا سر تکون داد و ناراضی گفت: باشه ولی حس میکنم همه چی یه جوریه؛ نصف زندگیم رو مراقب تو بودم.

بکهیون دست لوهان رو فشار داد و لبخند زد:
- متاسفم هیونگ؛ بیا نصف باقی مونده رو خوش بگذرون... ها؟

لوهان سر تکون داد و ضربه ای به شونه اش زد.
- خیله خب پس من میرم؛ مواظب هم باشید.

لوهان که بلاخره راضی به رفتن شد، یکی از دستیار های پشت صحنه که قرار بود کارهای مرتبط با اون ها رو انجام بده جلو اومد و خودش رو معرفی کرد:
- سلام، من مین آه هستم. هر کاری داشتید بعد از این به من بگید تا براتون انجام بدم.

هر دو به دختر لبخند زدن و بکهیون با تردید گفت: مین آه شی آفتاب خیلی تنده، ممکنه ما رو ببری جایی که خلوت باشه تا کمی هم استراحت کنیم؟

گونه های دختر کمی سرخ شد و سریع خم شد:
- بله حتما، میتونید توی ون منتطر گروه بمونید تا بقیه بیان و حرکت کنید.

هر دو پشت سر دختر داخل ماشین شدن و کنار هم روی صندلی ها نشستن. بعد از رفتن دختر بکیهون نگاهش رو به انگشت هاش داد و آروم پرسید: از اون شب که عکسامون رو پست کردی اینستا رفتی؟

چانیول سری به نشونه ی منفی تکون داد:
- نه هنوز جرات نکردم برم ببینم واکنش طرفدارا چیه.

- اما لی هیونگ میگفت بعد از دادن بیانیه خیلیا نظرشون مثبت بوده.

چانیول با تردید گوشیش رو بیرون آورد و به پیجش سر زد. همون شب بعد از برگشتن به خونه و چک کردن عکس ها با کمپانی، بهش گفته بودن که میتونه اون ها رو توی صفحش بذاره و رابطشون رو تایید کنه. اون هم با کمال میل بهترین عکس هاشون که شامل عکس ساندویچ خوردن و عکسی که کای از اون ها توی بار _وقتی بغل هم بودن و با هم حرف میزدن گرفته بود_ رو گذاشته بود.

چانیول نفس عمیقی کشید و روی قسمت کامنت رفت تا ببینه چه چیز هایی براشون نوشتن. اکثر نظرات مثبت بود؛ به هر حال فن های چانیول مطمئن بودن که یه روز اون قراره دوست پسرش رو نشون بده اما یه سری از فن های بکهیون که مشخص بود عصبانی هستن زیر پستش نظرات منفی داده بودن و بهشون توهین کرده بودن که اهمیتی نداشت؛ وقتی عصبانیتشون کمرنگ میشد همه چی به حالت عادی برمیگشت.

LOST' ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉᵈHikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin