سلام به همگی، من اومدم با پارت اول فیک جدید....
یه سری نکته ها هست که باید همین اول کار بگم....۱_این فیک احتمالا چپتر های زیادی داشته باشه چون اگه بخوام سریع جمعش کنم خیلی آبکی میشه....
۲_قراره یه سری از قوانین امگاورس توش متفاوت باشه پس به خاطر تفاوتش منو جر ندید😂😂
۳_فضاش یجورایی معمایی و....قاعدتا تا به قسمت های خوب و فلافش برسیم طول میکشه پس اندکی صبر پیشه کنید🙏🏻🙏🏻
۴_از همین الان رو گرگ هوسوک کراش بزنین، نپرسین چرا فقط بزنین😂😂
۵_چپتر اول نسبتا کوتاهه و یکم گیج کنندست اما کم کم درست میشه
۶_همین دیگه، برین بخونین👇🏻
FLASH BACK
از هزاران سال پیش سرزمینی به نام ممفیس وجود
داشت که قلمرو گرگینه ها بود، اما با گذشت زمان گونه های جدیدی از موجودات پا به اون سرزمین گذاشتن و اونجا دیگه فقط متعلق به اونها نبود....
گونه هایی که بهشون ومپایر، ساحره و الف گفته میشد...به مدت سه هزار سال همه اون موجودات باهم زندگی می کردند، در صلح و آرامش....
با وجود صلح بینشون اونها تصمیم گرفتن برای گسترش نسلشون و همچنین قدرتمندی بیشتر باهمدیگه پیوند برقرار کنند....
پیوندی که باعث میشد فرزندانی که از نسل اونها به دنیا میومدن دارای دو ماهیت باشند....
مثل آلفا_ساحره ها و....همه چیز خوب بود و روابط گونه های مختلف روز به روز بهتر میشد و اونا قدرتمند تر میشدن اما یک روز همه چیز بهم ریخت....
روزی که شیاطین از جهنم طرد شدن....
با طرد شدنشون از جهنم به زمین اومدن و پا به
ممفیس گذاشتن....با قانون شکنی های پیاپی باعث هرج و مرج و اختلاف شدن اما این اختلافات زمانی بیشتر شد که اونها تصمیم گرفتن با گونه های دیگه رابطه برقرار کنند....
همه گونه ها به جز گرگینه ها...
رابطه ای به خواست اونها و با زور....
مهم نبود سه گونه دیگه چی بخوان، راضی باشن یا نه....
تنها و تنها خواسته شیاطین مهم بود....موجودات سرزمین ممفیس که از اینکار شیاطین نا راضی بودن اعتراض کردند اما خیلی زود اون اعتراضات موجب جنگی بزرگ و خونین شد....
جنگی که به دلیل قدرتمند تر بودن شیاطین به نفع اونها تمام شد و سه گونه نام برده شده مجبور به کناره گیری کردن شدن.....با اتمام جنگ اوضاع سرزمین ممفیس بهتر شد، البته این فقط طرز تفکر اهالی اون سرزمین بود...
جنگ واقعی زمانی شروع شد که یه شیطان با یه گرگینه ارتباط برقرار کرد و سپس به وسیله ساحره های قدرتمند ماهیت دومی برای خودشون به وجود آوردن....
YOU ARE READING
ANGEL OF THE MOON
Fantasy{COMPLETED} اولش فقط یه سرزمین بود. بعد شد یه اتحاد اشتباه. یه رابطه اشتباه. یه بچه با یه سرنوشت نامعلوم. یه بچه با ذات بهشتی. یه شیطان_یه فرشته. ساحره ها و ومپایر ها. شیاطین و گرگینه ها. یه افسانه. افسانه ای به قدمت چندین هزار سال. . . . . _💜به چه...