-13

1.5K 310 578
                                    

[Troublesome tattoo‌‌]

داخل ماشین نشسته بودند که نگاهی به امیر انداخت و لبخند زد.

هنوز رنگ پریدگی و گودی محوی زیر چشم های اون پسر همیشه پر انرژی دیده میشد.

_اینجوری نگام میکنی نمیگی عاشقت میشم لامصب؟

با شنیدن لحنش که به لودگی آغشته بود چشم ازش گرفت و سرعت ماشین رو بالا برد‌.

_میای خونه‌ی من؟

_به همین زودی داری میندازیم بیرون داداش؟

اخم محوی بین دو ابروی زین نشست.

رفاقتش اولویت اول و آخر بود اما امشب حرف های ناگفته به لیام زیاد داشت و میخواست کمی با اون مرد خلوت کنه.

_چرند نگو.

محض وارد شدن به ویلا امیر سمت یکی از اتاق ها رفت تا حمام کنه، که به گفته‌ی خودش بوی بیمارستان خفه اش کرده بود.

اما زین با دیدن چراغ های روشن سالن و آشپزخانه حس عجیبی گرفت و بدون تعویض لباس هاش داخل آشپزخانه شد.

میز غذاخوری چیده شده بود و چندین خوراک مختلف روی سوفله ها به چشم می‌خورد.

قدم های آرومش رو سمت دره شیشه‌ای و نیمه بازه تراس کشید.

همونجا بود‌. تکیه زده به نرده ها سیگار دود میکرد و اندام درشتش حتی از پشت هم جلوه‌ای اغوا کننده برای هر بیننده‌ای داشت.

جلو رفت و شونه به شونه‌اش ایستاد.

توجه‌اش رو میخواست و حالا که تک نگاه کوتاهی هم از جانبش نگرفته بود، بی‌قرارش می‌کرد.

خیره به فرو رفتگی گونه‌‌ی لیام حین پک زدن، سیگار رو قاپ زده و کنار لبان خودش گذاشت.

_برگردون سر جاش زین.

دود همراه کلمات از حد فاصل بین لب هاش خارج شدند.

چطور حتی جزئی ترین حرکاتش هم انقدر تاثیر گذار بودند؟

_خودت بگیرش.

با ابرو های بالا رفته و لحن موذی‌ای زمزمه وار جواب داده و به نرده‌ی روبه‌روی مرد تکیه زد.

تمام قصدش گرفتن توجه بود و حالا برای ادامه‌ی این نمایش اشتیاق داشت.

اما با ندیدن هیچ عکس العملی، کام عمیقی از سیگار گرفت و بازدمش رو توی صورت شخص مقابلش فوت کرد.

وقتی یقه کت و پیراهنش به سرعت کنار زده شده، سر انگشت های یخ زده‌ی لیام همراه خشونت زیادی روی گردن و سینه‌اش تردد کردند، تپش قلبش غیر ارادی بالا و بالاتر رفت.

دیدن خطوط سرخ و کبودِ نقش بسته به پوست پسر، چیزی نبود که توقع دیدنش رو داشت.

دست زیر چونه‌ی زین برد و مجبورش کرد سرش رو بالا بگیره.

LIGHT REDWhere stories live. Discover now