-33

1.5K 238 351
                                    

[I love you🔞]

با نشستن هر چهار نفر روی مبل‌های چرمی گوشه‌ی سالن لیام دستانش رو دو طرف پشتیِ چستر باز کرد و مچ پای راستش رو روی زانوی دیگرش گذاشت.

بعد از مدت‌ها داشت معنی آرامش خاطر رو احساس می‌کرد و امروز مثل تمام روزهای دیگه‌ای که کنار اون پسر بود، جزو هایلایت‌های زندگی‌اش محسوب می‌شد‌.

زین هم با فاصله‌ی کمی ازش سمت دیگه‌ی مبل نشسته و لیوان اسکاچی که از دست هری گرفته بود رو بین انگشتانش حرکت داد و گاهی چند جرعه می‌نوشید.
آستین‌های پیراهن دکمه‌دار سیاه رنگش رو به طرف بالا تا زد و طرح‌ تتوهای درهم پیچیده‌‌ی ساعد دستش از زیر پارچه‌ی لباس مشخص بودند.

همچنان بی‌توجه به افراد داخل سالن مشغول نگاه کردن و ستایش تک‌تک جزئیات پسرش بود که در اتاق با چند تقه‌ی کوتاه باز شد و پسوندش، دختری لاغر اندام با موهای چتری و عینکی صفحه گرد وارد شد.
هری که به‌خوبی این حالات آشفته‌ی همکارش رو میشناخت از جا برخاسته و چند قدم نزدیک‌تر رفت.

_هی جس. مشکلی پیش‌ اومده؟

جسیکا با تشویش آشکاری لب گزید و صفحه‌ی آیپد بین دستانش رو سمت مرد قد بلند مقابلش گرفت تا توضیح همه چیز راحت‌تر باشه. و این‌بار شوکه شدن سهم هری بود. این خروج از برنامه می‌تونست تبعات سنگینی برای همه‌ی افراد گروه به عمل بیاره. و باید هرچه سریع‌تر اوضاع رو تحت کنترل می‌گرفتند.

مرد جوون با اخمی که چشم‌های یشمی رنگش رو تیره‌تر از حد معمول نشون می‌داد به طرف نامزدش برگشت و در جواب صورت سوالی اون مرد، کوتاه سر تکون داد.

_چندتا خبرگزاری اطلاعاتی مبنی بر دستگیری یکی از سارقین موزه‌ی ابوظبی پخش کردن. آرتیکلا رسمی نیستن پس نمیتونه یه کار حکومتی باشه.

کاری که مدت‌ها برای مخفی صورت گرفتنش برنامه ریزی کرده بودند، حالا به راحتی توی تمامی صفحات رسانه‌ای داشت پخش می‌شد و این دقیقا نقطه‌ی انفجار لویی بود.
به سرعت از جا پرید و حین برداشتن لپ‌تاپش نیم نگاهی سمت برادرش که همچنان با آرامش نشسته بود انداخت.

_میتونی برگردی سر کارت جس.

هری حین اشاره به در خروجی زیر لب زمزمه کرد و محض خروج دختر از اتاق، لیام رو مخاطب قرار داد.

_دستور چیه رئیس؟

مرد غربی بالاخره عکس‌العملی در غالب لبخند زدن نشون داد و طبق عادت همیشگی، ناخن انگشت شستش رو چندبار گوشه‌ی لبش کشید و از جا بلند شد.

_هر سایت و خبرگزاری که این اخبارو پوشش میده پیدا کنید. میخوام علاوه‌بر مهر زرد روی اطلاعاتشون، بدون جلب‌توجه برای یه مدت مسدود یا از دور خارج بشن. نباید بیشتر از این نشر پیدا کنه چیزی. منبع اصلی خبر هم پیدا کنید برام مهم نیست شخصه، زیر نظر یه سازمان یا حتی دولته. تا شب باید جلوم باشه. به بقیه‌ هم خبر بده برای هر احتمالی آماده باشن.

LIGHT REDWhere stories live. Discover now