(مطمئنا یا میندازتم یا ابرومو میبره. احتمالا بعدشم میره پیش چوی کونی و به جد و آبادم میخنده.)
مانیتورو خاموش کرد.
-مطمئنا میدونی اگه بندازمت ترم بعد باید با استاد چوی برداری و خب..
خنده ی کوتاهی کرد. که کاملا واضح بود قصدش ریدن به منه.
-و خب اونجوری که شنیدم رابطتون زیاد خوب نیست. مخصوصا بعد از دعوای ترم پیش.
چشمامو بستم.
(حالا چه گوهی بخورم؟ حالا چه گوهی بخورم؟ حالا چه گوهی بخورم؟ حالا چه گو..)
وسط گوه خوردنم پرید.
-اما میتونم یه فرصت برای جبران بهت بدم.
با چشمای امیدوار سرمو اوردم بالا. مهم نبود چه نقشه ای تو سر این کصخله، مهم اینه که این درس تخمیو پاس کنم.
یقه ی لباسشو مرتب کرد و سمت چوب لباسی کنار میزش رفت.
-فردا ساعت 9 صب دم در خونم باش...
پالتوشو برداشت و همونطور که میپوشیدش ادامه داد.
-بخاطر اینکه تازه اثاث کشی کردم به کمک احتیاج دارم و خب...
کیفشو برداشت و با لبخند حرص دراری نگام کرد.
-کی بهتر از تو؟
مغزم منفجر شد.
(اون کونی الان چی گفت؟ برم خونش حمالی کنم؟ سر یه ادبیات کصشر؟ فاک یو مادرفاکر من تن به این حقارت نمیدم.)
با اخم از جام بلند شدم.
-من حمالیه کسیو نمیکنم آقای کیم.
نیشخند زدم.
-معمولا بقیه اینکارو برام میکنن.
سر تکون داد و چشمکی زد.
-اوکی، ترم بعد با استاد چوی بهت خوش بگذره.
(کونی... عقده ای... نچسب... مادر سره راهی... گوزپلنگ... نکبت... بخدا یروز با دستای خودم خفت میکنم عقب افتاده.)
سعی کردم غرور قهوه ای شدمو حفظ کنم.
-راه دیگه ای نداره؟
بدون فکر کردن جوابمو داد.
-نه.
در دفترو باز کرد و رسما سیکمو زد.
با اخم بیرون رفتم و سمت رز که گوشه ی سالن وایساده بود رفتم. یه پاشو به دیوار زده بود و داشت تو گوشیش چت میکرد.
-نمیدونم تو بردی یا من!
با تعجب سرشو بالا اورد و به قیافه ی پَکرم نگاه کرد.
-مگه چی گفت؟ حذفت نکرد؟
سرمو تکون دادم و مثل خودش به دیوار تکیه دادم.
-نوچ، فقط خیلی شیک ازم خواست که نوکریشو کنم.
رز بلند زد زیر خنده و لا به لاش گفت.
-شت پسر. کی فکر میکرد یروزی جئون جانگکوک بزرگ بخاطر نمره گرفتن حمالی کنه.
اخم کردم و به پهلوش کوبیدم.
-ببر صداتو.
پوزخند زدمو صاف وایسادم.
-بهرحال فردا بلایی سرش میارم که از حرفش پشیمون شه.
______________________________________یه سلکای یهویی بعد بفاک رفتن🙂😂🐰
YOU ARE READING
Sexy Master 🍷💙•Vkook
Fanfiction✘ بوک اصلی چنل کیم تهیونگ استاد ادبیات کره دانشگاه ملی سئول. مرد سرد و محکمی که روی درسش کاملا جدیه و با کسی شوخی نداره. جئون جانگکوک پسری از خودراضی و مغرور که خودشو برتر از بقیه میدونه. دانشجویی که با پارتی بازی باباش وارد دانشگاه شده و همه ی درس...