مشت محکمی به صورتش زدم.
-توعه کصکش چه چیز کصشری از طرف من برای کیم ایمیل کردی هاااان؟
پسر به پته پته افتاد.
-م...من فقط تحقیقی که گفتید رو انجام دادم.
خواستم مشت دیگه ای به صورتش بزنم که گوشیشو از جیبش دراورد و با التماس گفت.
-اصن بیا خودت چکش کن... باور کن من چیز بدی نفرستادم.
با خشم گوشیشو گرفتم و وارد قسمت ایمیلا شدم. با دیدن محتوای ایمیل چشمام میخکوب شد.
یه مقاله ی 40 صفحه ای در مورد همون کتاب بود. پس اونی که کیم نشونم داد چی بود؟
اون لعنتی بازیم داد؟
بلایی سرت میارم که به غلط کردن بیفتی کیم کونی.
با خشم وسایلمو برداشتمو سمت دفترش رفتم. بدون در زدن وارد شدم.
-فکر کردید با کی طرفید آقای کیم؟ شوخیتون خیلی بیمزه بود.
کیم با اخم از پشت میزش بلند شد.
-درباره ی چی حرف میزنی جئون؟
دستمو روی میزش کوبیدم.
-اون مقاله ی کوفتی که نشون دادید برای من نبود و شما فقط از من سواستفاده کردید.
کیم نفس عمیقی کشید و سعی کرد خودشو کنترل کنه.
-بهرحال این واقعیت داشت که مقالتو خودت ننوشتی پس... تنبیهت زیادم بی دلیل نبوده. در ضمن...
اخم کرد و صورتشو جلو اورد.
-فکر نکن یادم رفته که چه بلایی سر خونم اوردی.
(اوپس پس بالاخره فهمید. خب همونجوری که من قول داده بودم ریدم به خونه ی استاد کیم ولی با روشی متفاوت. چجوری؟ اونجوری که تموم سسای توی جعبشو سوراخ کردم و روی کف زمین گذاشتم. پس کافی بود تا بلندشون کنه و بنگ... خونش قهوه ای بشه.)
خودمو به اون راه زدم.
-نمیدونم درباره ی چی صحبت میکنید.
کیم که صورتش کمی سرخ شده بود با خشم از پشت میزش بلند شد و بهم نزدیک شد.
-که نمیدونی ها؟
با ترس یک قدم عقب رفتم. تا به حال این حالت از عصبانیتشو ندیده بودم.
-ن.. نه.
کیم عقب کشید و پوزخند زد. دستشو داخل جیب شلوارش برد.
-اوکی جئون، پس من قضیه دیشبو کلا فراموش میکنم و توعم...
با اخم منتظر ادامش شدم.
-ترم بعد با استاد چوی بهت خوش بگذره.
مات و مبهوت وسط اتاق موندم. لعنت بهت عوضیه بی جنبه...
خواستم برم بیرون که صدام زد.
-جئون!!!
سوالی برگشتم سمتش که چشمک زد.
-امشب ساعت 10 دم در خونم باش.
خواستم اعتراض کنم که سریع گفت.
-البته اگه نمیخوای این ترم بیفتی..
______________________________________یعنی منتظر این صحنه باشیم استاد کیم؟👅💦💜
YOU ARE READING
Sexy Master 🍷💙•Vkook
Fanfiction✘ بوک اصلی چنل کیم تهیونگ استاد ادبیات کره دانشگاه ملی سئول. مرد سرد و محکمی که روی درسش کاملا جدیه و با کسی شوخی نداره. جئون جانگکوک پسری از خودراضی و مغرور که خودشو برتر از بقیه میدونه. دانشجویی که با پارتی بازی باباش وارد دانشگاه شده و همه ی درس...