Dirty Fuck -1-

5.8K 478 102
                                    

بوسه ی داغی رو لبام گذاشت و محکم گردنمو گرفت.
-خم شو خرگوشک، دلم میخواد هلوهای درشتت جلوی چشمم باشه.
با دست وسایل روی کابینتو کنار زدم و به شکم روش خم شدم.
ته با دستش کمرمو محکم فشار داد جوری که باسنم بالاتر بیاد و قوس کمرم بیشتر بشه.
آروم دستشو از بالا تا پایین کمرم کشید جوری که مور مورم شد.
ناله کردم.
-فقط انجامش بده... لعنتی... اذیتم نکن.
خط باسنمو لیس زد و نفسای گرمشو بیرون داد.
-میبینم که بیبی بانیم هورنی شده. به ددی بگو چی میخوای توله.
آروم باسنمو تکون دادم و شیک زدم.
-دیک ددیو میخوامممم... بهم بدششش.
با خشونت بهشون چنگ زد و از هم بازشون کرد.
-ایندفه بهت رحم نمیکنم توله خرگوش.
با نفسای لرزون منتظرش موندم و از هیجان لبامو گاز گرفتم.
بعد از اینکه دیکشو تنظیم کرد، بلافاصله تا ته وارد شد جوری که محکم به جلو پرت شدم و شکمم به کابینت چسبید.
-لعنتت بچههه... چقدر داخلت داغهه..
سرمو با شهوت عقب دادم و روی سینش گذاشتم.
-فاک... می... ددی.
با دست چپش موهامو کشید و گوشمو گاز گرفت.
-ددی بفاکت میده... توله ی هورنی.
ضربه ی محکمی داخل سوراخ گشاد شدم کوبید که به بالا پرت شدم و بیشتر به سینش چسبیدم.
با لذت دستشو روی سینه هام گذاشت و تنمو قفل کرد.
-می‌خوام با ناله هات بیام بیبی.
و ضربه هایه عمیقشو شروع کرد. اونقدر محکم داخلم میکوبید که تند تند جا به جا میشدم و ناله های کوتاهی از لبام خارج میشد.
با لذت باسنمو به دیکش فشار دادم و کل گرمایه اون جسم بزرگشو حس کردم.
دست راستشو روی نیپلم گذاشت و مالیدش.
-دلم می‌خواد... اونقدر بفاکت بدم که... از روی تخت نتونی تکون بخوری... خرگوشه لعنتی.
کمرمو به سینه های سفتش چسبوندم و ناله کردم.
-من.. آههه... مال توعم... ددی...
محکم گردنمو گرفت و دوباره خمم کرد. اینبار جوری داخلم شد که کاملا کشیده شدنه دیواره هایه حفرمو حس کردم.
با لذت اسپنک داغی به باسنم زد و تا ته واردم شد.
-هیچ سوراخی لذته تو رو نداره توله....
با لذت چشامو بستم و از عضوه لعنتیش که داخلم جا به جا میشد لذت بردم.
با هر ضربش پروستات له شدمو بیشتر فشار میداد و دیک لعنتیمو بیشتر به کام نزدیک میکرد.
-دارم میام... ددی...
دستای داغشو روی کلاهک دیکم گذاشت و فشارش داد.
-باید همراه ددی بیای بیبی...
چشامو از خستگی بستم و برای اینکه زودتر کام شم، نیپلای ورم کردمو مالیدم.
با لذت ناله های بلند کردم و برای اومدنش التماس کردم.
-لطفا... کامتو بیارر ددی...
با شدت بیشتری داخلم کوبید و نفس نفس زد.
-دوست داری ددی کامشو کجا بریزه توله کوچولو؟
با چشمایی که از شهوت سیاهی میرفت خودمو بالا کشیدم.
-می‌خوام بخورمش ددی.
با لذت اسپنک محکمی به باسنم زد و ازم بیرون کشید.
-یذره شکلات بیار توله.
با بدنه خسته و در حالی که از دیک شق شدم پریکام میریخت و کف آشپزخونرو کثیف میکرد سمت یخچال رفتم و از توش سس شکلاتو برداشتم.
با رضایت از دستم گرفتش و به موهام چنگ زد.
-زانو بزن توله.
با شهوت جلوش زانو زدم و به دیک ورم کردش لیس زدم که باعث شد مقداری از کامش روی صورتم بریزه.
نیشخند زد و شونه هامو محکم گرفت.
-دهنتو باز کن بیبی... میخوام یچیزه خوشمزه بهت بدم... میخوام بچع هایه ددیو تا ته بخوری، فهمیدی؟
با هیجان و نیاز سر تکون دادم و دهنمو باز کردم.
فکمو گرفت و بالا کشیدش.
در سس شکلاتو باز کرد و از بالا روی دیکش ریخت جوری که کامل شکلاتی شد و یکمیش هم روی سینه هایه من ریخت.
با لذت به رونای عضله ایش چنگ زدم و منتظر موندم.
موهامو چنگ زد و سرمو جلو کشید.
-بخورش توله.
با شهوت سرمو جلو بردم و کلاهک فاکیشو مکیدم. شیرینیه لعنتیه شکلات همراهه کامش تو دهنم ریخته شد و داغیش دیکمو دیوونه کرد.
تند تند طول بزرگه دیکشو لیس زدم و تموم کام خوشمزه ای که از دیکش خارج میشدو محکم مکیدم.
ته سرشو عقب داد و با لذت ناله میکرد. موهامو محکم تو مشتش گرفت و خشن نوازشم می‌کرد.
با سینه هایی که بخاطر نفس زدن بالا و پایین میشد ازش جدا شدم و از پایین به صورته فاکینگ جذابش و چشای لعنتیش خیره شدم.
با لبخند خم شد کام و شکلاتی که دور لبام مونده بودو لیس زدم.
-حالا نوبته بیبیه...
با هیجان ازش جدا شدم و سینه هاشو چنگ زدم.
-کاممو بیار ددی..
گونمو نوازش کرد و آروم کمرمو گرفت.
-میخوام بوی کامت همه جا رو بگیره، فهمیدی بیبی؟
تند تند سر تکون دادم و با خماری منتظرش موندم.
همونطور که بلندم میکرد از پشت بهم چسبید و دیک خیسشو لای باسنم گذاشت.
دستشو از پشت جلو آوردم و با یکیش نیپل سفت شدمو مالید و با اونیکی به دیک قرمز شدم هندجاب داد.
با پاهای شل شده به سینه هایه تختش تکیه دادم و چشامو بستم.
کمرمو با بدنه داغه فاکیش میمالیدم و دیک کینگشو لای باسنم جا به جا میکرد.
وقتی به آخرین حدم رسیدم به دستاش چنگ زدم و با فشار همه ی کاممو بیرون ریختم جوری که کابینتا و کف زمینو کثیف کرد و صحنه ی تحریک کننده ای ایجاد کرد.
با خشونت سرمو چرخوند و به لبای کبود شدم حمله کرد.
اونقدر محکم مکیدشون که حتی فرصت نفس کشیدنم نداشتم.
بعد از مک عمیقی که به لب پایینم زد ازم جدا شد و برم گردوند.
-حالت خوبه بیبی؟
با چشمایی که از خستگی سیاهی میرفت خودمو تو بغلش انداختم.
-خستمممم... ددییی.
کمرمو آروم نوازش کرد و بوسه ی خیسی روی گردنه خیسم گذاشت.
-خودم آرومت میکنم، خرگوشک.

آروم بدن برهنمو توی وانه آب گرم گذاشت و روی گونه هام بوسه زد.
-یذره که داخلش بخوابی دردش از بین میره بیبی.
با اخم کمره نصف شدمو تکون دادم و بیشتر تو آب رفتم.
-دیکت شبیه دسته خره لعنتی... پارم کردی..
لبخنده خسته ای زد و لپمو کشید.
-نذار یادآوری کنم که خودت خواستی.
بهش چشم غره رفتم و خودمو جلو کشیدم.
-بیا بشین پشتم... برای اینکه دردم بره باید ماساژم بدی.
با لبخنده شیطون صورتشو جلو آورد.
-حتماااا بیبی.
بلند شد و با همون بدن برهنه پشتم توی وان نشست و به کمرم چنگ زد.
همونطور که آروم عضله های کوفتمو ماساژ میداد با صدای بمش زمزمه کرد.
-وقتی اینجوری لخت جلوم میشینی تحریک میشم.
برگشتم و با چشای حرصی بهش نگاه کردم.
-تا وقتی خشک نشی نمیکشی بیرون نه؟ دائم الحشرررر...
خندید و از پشت آروم گونمو گاز گرفت.
-اومممم... عصبانی کردنت خیلی حال میده توله خرگوش.
با آرنجم به شکمش کوبیدم و غریدم.
-کارتو انجام بده عوضی مگرنه ایندفه من سوراخه لعنتیتو بفاک میدم.
با شهوت یکی از دستاشو روی سینه ی سرخ شدم کشید.
-ایده ی خوبیهههه ددییی..
با چشمایه گرد شده سمتش چرخیدم.
-وات د فاک ته؟ فک کنم گرمی زیاد خوردی، کصخل شدی.
لپمو کشید و دوباره کمرمو ماساژ داد.
-مشکل از توعه که هی تحریکم میکنی بچه... مگرنه من انقد حشری نبودم.
لبمو گزیدم و با نفسای داغ کرده نالیدم.
-ازین چیزا نگو ته..
با لبخند گونشو به شونه هام مالید.
-دوست داری چی برات بگم توله؟
با شیطنت برگشتم سمتش و نگاش کردم.
-درباره ی عشقای قبلیت بهم بگو.
با خنده ادامه دادم.
-اینکه چقد تباه بودی یا چه قرارای فاکی ای داشتی... مطمعنا کلی رل داشتی نه‌؟
با چشمای جدی نگام کرد و ابروهاشو بالا انداخت.
-رل؟
لبخند زد و آروم گوشه ی لبم بوسه گذاشت.
‌-تو اولین و آخرین کسی هستی که باهاش وارد رابطه شدم بانی.
با تعجب لب زدم.
-منظورت چیه؟
شونه هاشو بالا انداخت و نیشخند زد.
-یعنی هیچکدوم اون لعنتیا الان تو این دنیا نیستن.
با پشمای ریخته بدنمو ازش جدا کردم.
-چ... چی‌؟
لبخند کشداری زد و صورته ترسناکشو جلوتر آورد.
-همه ی اون لعنتیا مردن، بانی.
______________________________________

 ______________________________________

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

هوممممم😈😈😈😈💜👅💦💦💦😉

وایلد ددی😈🌚🚬👩🏼‍🦯👩🏼‍🦯💦💦💦

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

وایلد ددی😈🌚🚬👩🏼‍🦯👩🏼‍🦯💦💦💦

Sexy Master 🍷💙•VkookWhere stories live. Discover now