پارچه ای که بین لبام بود رو گاز گرفتم و صدای ناله های بلندم تو دهنم خفه شد.
دکتر نخ بخیه رو برید و پماد مخصوصی رو حفره ی زخمیم مالید که صدای خشن کیم بلند شد.
-خودم انجامش میدم.
با چشمای نیمه باز و بیحالم بلند شدن و رفتن دکتر از اتاقو دیدم.
کیم با اخم سمتم اومد و کنارم روی تخت نشست.
با ترس خواستم تکون بخورم که دستاش دو طرف کمرمو سفت گرفت.
-میخام پمادتو بزنم باهات کاری ندارم.
ازونجایی که به اون لاشی اعتماد نداشتم بازم تقلا کردم که اسپنک محکمش رو باسنم خوابید.
با درد ناله کردم و باسن قرمز شدمو تکون دادم. بدنشو جلو کشید و کنار گوشم با لحن ترسناکی زمزمه کرد.
-دلت نمیخواد که دوباره بفاک بری و کل بخیه هات جر بخوره، هوم؟
با درد اشکام پایین ریخت. سریع سر تکون دادم و بازم لا به لای اون پارچه ناله کردم.
رونامو گرفتو پاهامو از هم کمی فاصله داد تا حفره ی پارم کمی بیشتر مشخص بشه.
با حس اون پماد سرد روی حفرم نفسم حبس و حفرم تنگ شد.
کیم با کلافگی از حرکت وایساد.
-شل کن خودتو، باید داخلتو هم چرب کنم.
چشمامو رو هم فشار دادم و سعی کردم زیر نگاه های کثیف اون طاقت بیارم، بعید نبود که بلافاصله بعد از بخیه زدن دوباره بخواد بفاکم بده.
آروم با انگشت بلندش تمام پمادو داخل حفره ی دردناکم کرد و کمی جلو عقب کرد تا خوب چرب بشه.
اونقد انگشتشو داخلم فرو کرد که بالاخره پروستاتمو پیدا کرد. بعد از رابطه اولمون این دومین بار بود که لذت بی اندازشو حس میکردم. پس با لذت باسنمو بیشتر بالا دادم و ناله ی بلندی کردم.
کیم دوباره به همون قسمت ضربه زد.
-پیداش کردم توله نه؟
تند سرمو تکون دادم و بیشتر باسنمو عقب دادم که باعث شد انگشتش تا ته داخلم بره و دوباره پروستات زخمیمو تحریک کنه.
کیم نیشخند زد و انگشتشو دایره ای روی اون نقطه حساس حرکت داد.
-حیف که بیهوش بودی، مگرنه باید میدیدی که چن بار تو خواب ارضا شدی و بدنت زیرم لرزید.
با خجالت چشامو بستم اما حس فوق العاده ای که اون نقطه بهم میداد دوباره خمارم کرد.
کیم تند تند انگشت فاکشو به همون نقطه میکوبید که صدای چربش بین ناله های متوالی من گم شد.
وقتی حس کردم که نزدیکم، کیم دیکمو از زیر شکمم گرفت و محکم پمپش کرد جوری که بلافاصله روی تخت کام شدم.
بوسه ی ریزی روی کمرم گذاشت و انگشتشو بیرون کشید.
-خوب استراحت کن توله خرگوش، چون اگه زیاد برهنه تو تخت ببینمت نمیتونم خودمو کنترل کنم و دیکم تو حفره ی زخمیت میره. فهمیدی؟
با بیحالی سر تکون دادم و شکممو به تخت چسبوندم تا استراحت کنم.
کیم ژل مخصوصی برداشت و شروع کرد به ماساژ دادن کمرم و مخصوصا ناحیه بالای باسنم که از درد اون رابطه ی خشن کاملا خورد شده بود.
آروم دستای گرمشو حرکت میداد و بینش بوسه های کوتاهی روی باسن کبودم میذاشت.
با حس خوب اون لمسای گرم چشامو بستمو به خواب رفتم.
______________________________________🍑💦👅😈💦💦💦💦💦Yup
YOU ARE READING
Sexy Master 🍷💙•Vkook
Fanfiction✘ بوک اصلی چنل کیم تهیونگ استاد ادبیات کره دانشگاه ملی سئول. مرد سرد و محکمی که روی درسش کاملا جدیه و با کسی شوخی نداره. جئون جانگکوک پسری از خودراضی و مغرور که خودشو برتر از بقیه میدونه. دانشجویی که با پارتی بازی باباش وارد دانشگاه شده و همه ی درس...