Fuck u Bastard -1-

8.1K 825 48
                                    

با قدمای شل و ول سمت کلاس ادبیات رفتم.
دوباره 8 صب روز دوشنبه بود و من با فاکینگ کیم تهیونگ کلاس داشتم.
رز با دو خودشو بهم رسوند و از پهلوم نیشگون گرفت.
-باز چه مرگت شده؟ هر دفه که میبینمت ساکت تر میشی.
کیفمو کنار صندلی پرت کردم و روی نیمکت همیشگیم نشستم. با چشمایی که به سختی توش اضطرابو مخفی کرده بودم، لب زدم.
-فقط یکم کم خواب شدم... همین.
لباشو جمع کرد و با شک خودشو جلو کشید.
-مطمئنی که فقط همینه؟ اون کوکی که من میشناختم تا یه سر کل دانشگاهو رو سرش نمیذاشت آروم نمیشد!
نفسمو با صدا بیرون دادم و بدنمو روی صندلی ول کردم.
-من خوبم رز. فقط یکم بیحوصلم.
رز که فهمید حوصله ی بحث ندارم چرخید و مشغول صحبت با اکیپ کنارش شد.
با استرس لبامو گاز گرفتم.
بعد از کلی کشمکش قرار بود کیمو بعد یک هفته ببینیم و این کلی مضطربم میکرد. بعلاوه که سونگ بینم تو این کلاس بود و نمیدونستم دقیقا باید چه توضیح فاکی ای بهش بدم و یا اصن چیکار کنم.
‌(نادیدش بگیرم؟ اما اونجوری خیلی نامردی میشه... از طرفی اگرم تحویلش بگیرم کیم کونی دوباره بفاکم میده و شرایط قهوه ای میشه.)
چشامو بستمو به رابطه ی تخمیمون لعنت فرستادم.
(تف بهت کیم که همش یا داری تهدیدم میکنی یا بفاکم میدی. اگه اینجوری پیش بره تا آخر سال یه سوراخ سالمم رو تنم نمیمونه نکبت.)
بعد از چند دقیقه که تقریبا کل کلاس پنجاه نفری پر شد کیم با قدمای بلند اومد و پشت میزش قرار گرفت.
با دیدن صورتش نفسم گرفت و ضربان قلبم رو هزار رفت. درست شده بودم مص دخترای تو سن بلوغ که کراششونو دیدن و ذوق مرگ شدن.
لبامو گاز گرفتم و سعی کردم به هر جایی به جز اون تیله های مشکی خیره بشم.
(تو میتونی جئون فایتینگگگ. نشون بده که قرار نیست اونقد راحت وا بدی... قوی باش.. محکم باش.. بزار حساب کار دستش بیاد... بذار برای رسیدن بهت تقلا کنه... بزار..)
صدای بم و بلندش رشته افکارمو گایید.
-آقای جئون.
با استرس سیخ نشستم و بزاقمو قورت دادم.
-بله استاد.
نیشخند کوچیکی زد و ابرو بالا انداخت.
-حواستون به کلاس هست؟
(فاک یو عوضیه عقده ای... همون دیشب تو تخت باید تا ته میکوبیدم توت تا لج و لجبازی یادت بره نکبت. انگار من نمیدونم که خوده عوضیه هورنیت تنها حواست به کونه منه.)
کصخندی زدم.
-بل.. بله استاد.
عینکشو روی چشماش گذاشت و نامحسوس چشمک زد.
-بعد از کلاس لطفا به دفترم بیاید تا درباره ی موضوعی با هم صحبت کنیم.
گونه هام سرخ شد و به سرفه افتادم.
(هه موضوع؟ بخدا اگه انگشتت بهم بخوره جوری موضوعو میکوبم داخلت که حامله بشی کیمه دیوصص.)
______________________________________

بیاین یکم درباره ی موضوعی که قراره دربارش بحث کنن فکر کنیم هووممم؟ 😉👅💦💦💦💦😈

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

بیاین یکم درباره ی موضوعی که قراره دربارش بحث کنن فکر کنیم هووممم؟ 😉👅💦💦💦💦😈

Sexy Master 🍷💙•VkookWhere stories live. Discover now